«فرناندو گومز آگیلرا» نویسنده پرتغالی در کتاب خود به شرح زندگی «ژوزه ساراماگو» نویسنده پرتغالی برنده جایزه ادبی نوبل در دوره‌های مختلف ‌پرداخته است.

به گزارش ایبنا به نقل از سایت خبری اینفورمادور مکزیک، این کتاب که با عنوان «ژوزه ساراماگو، بقای تعهدات و رویاها، زندگی‌نامه» دیروز در «نمایشگاه کتاب سبیا» در جنوب اسپانیا معرفی شد.

«گومز آگیلرا» شاعر، نویسنده و کارشناس هنرهای معاصر تاکید کرد: «نوشتن و درک زندگی "ساراماگو" کار آسانی نیست. به خصوص اگر بخواهی غیر از بزرگی و مقام نویسنده، تعهد اجتماعی او را نیز منعکس کنی. امری که امروزه در کمتر نویسنده‌ای دیده می‌شود.»


شرح وقایع زندگی ساراماگو نتیجه بررسی‌ها و زحمات 4 ساله  «فرناندو گومز آگیلرا» برای «گالری ساراماگو بقای تعهدات و رویاها» است که در سال 2007 در «لانساروته» به ریاست خود نویسنده کتاب افتتاح شد.

کتاب دارای بیش از 300 صفحه متن و 200 صفحه عکس است که با مقاله‌هایی از نویسنده درباره رمان «کوری»، آثار، زندگی و تعهد ساراماگو به جامعه روشنفکری مزین شده است.

آگیلرا می‌گوید: «زندگی ساراماگو یک معجزه است. به دنیا آمدن در خانواده‌ای از قشر پایین جامعه و اولین تجربه‌های کاری‌اش به عنوان مکانیک و کارمند معمولی پیش بینی رسیدن به این شهرت را غیرممکن می‌کرد.»

براساس این کتاب «ساراماگو» چه در نویسندگی و چه در کارهایی که به عهده یک شهروند است همواره بی‌نظم بوده است.

نویسنده می‌افزاید: «نویسنده مشهوری بودن و جدا از کسب جایزه نوبل، داشتن کتاب‌های پرفروش در پرونده ادبی هیچگاه باعث نشده است ساراماگو مسئولیت‌های شهروندی خود را از یاد ببرد. تعلق او به جامعه ادبی هرگز از تعهد فکری، اجتماعی و سیاسی او نکاسته است.»

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...