غیابِ پدر | سازندگی


آتنا پس از قولی که به زئوس درباره‌ امساک از درآمیختگی با محبوبش داده بود، دیگر نتوانست به پرومتئوس آن‌گونه که باید از مکنونات قلبی‌اش بگوید. برای او دیگر عشق در فضایی ذهنی جریان داشت و با تخیل درآمیخته بود و این به تنهایی‌اش دامن می‌زد. در «بداهه در لامینورِ» مرجان صادقی نیز، گویی که از چنین الگویی بهره گرفته شده باشد، تبعیدی خودخواسته به جهان رؤیا دیده می‌شود. یکی از شخصیت‌های زن داستان می‌کوشد با بداهه‌خوانی و بردن گامِ آوازش به لامینور، عمق تراژیک این تنهایی را به مخاطبش نشان دهد. اما نوع دیگری از تنهایی نیز در این رمان حضور دارد؛ تنهایی آمیخته با وحشت از غیبت دیگران.

بداهه در لامینور مرجان صادقی

نقطه اتصال شخصیت‌های رمان به یکدیگر، بحرانی است که از پسِ آن قرار است گذشته‌ای مشترک بیرون کشیده شود. گذشته‌ای که حجم انبوهی از وابستگی‌ها، شکست‌ها، سرخوردگی‌ها و فرارها از دل آن بیرون می‌آید و تعدد شخصیت‌های داستان نیز در خدمت اثبات همین نکته است. گاه شباهت مسائل نیز چنان است که فلسفه‌ وجودی بعضی شخصیت‌ها را زیرسؤال می‌برد. گویی یک آدم در قالب‌های متعددی رخ نموده و همواره هم یک راه مشخص را پیموده، بی‌آنکه رنگی از تنوع و تفاوت را آفریده باشد.

بحرانی که گریبان‌گیر آدم‌های داستان شده، نیاز همگی آنها را به عشق نشان می‌دهد. آنها همگی یک نقطه‌‌ امن و آرام می‌خواهند تا با اتکای به آن بتوانند تاریکیِ وهم‌آلود چشم‌انداز پیش‌ روی خود را تاب آورند. زمینی محکم برای ایستادن که ورای اینجاست. همان جایی‌که پدر از قول پدربزرگ گفته است. همان عشقی که برای یک عمر کفایت می‌کند و آدمی را برای مبارزه با ناملایمات این دنیایِ وحشی، قوی و مسلح می‌سازد. نسل‌های قبلی و زیستِ ساده‌شان در دنیایی ساده‌تر و صریح‌تر، چنین عشقی را ممکن می‌ساخت. اما در جهان لبریز از ناامنی امروز، چطور می‌توان همچو تعلق خاطری جست؟

شخصیت‌ها با خیال عشق‌های زیسته‌ پدران‌شان که از آنها نقاشی‌ها کشیده‌اند و حکایت‌ها نوشته‌اند، روزگار می‌گذرانند. آن وجهه‌ آرمانی که اکنون در قصه‌های عاشقانه‌ دوران گذشته دیده می‌شود، ساخته و پرداخته‌ دست زنان و مردانی است که هم رسم دلبری و هم آیین قلندری می‌دانسته‌اند و دنیا در زمانه‌ آنها جای امن‌تری برای ماندن بوده و زمین محکم‌تری برای ایستادن داشته است. حالا اما شخصیت‌ها در حسرت آن فضایل اشک می‌ریزند و از قهرمانانی می‌گویند که به‌مراتب سالم‌تر و ساده‌تر از آنها زیسته‌اند. به همین‌خاطر بوده که راحت می‌توانستند بداهه بخوانند و اتفاقا سازهای‌شان باهم کوک و هماهنگ بوده است. اما در شکل کنونی زندگی و در موسیقی امروزی که بر روابط آدم‌ها سایه افکنده، جز با نُت و تعاملات هارمونیک، نمی‌توان به اجرایی موفق دست یافت. گرچه حتی در هماهنگ‌ترین وضعیت‌های ممکن نیز ساز ناکوکی به میان می‌آید و تمامی تنظیم‌ها را به‌هم می‌ریزد.

در میان فقدان‌های متعددی که در رمان مشاهده می‌شود، سنگینی غیابِ پدر بیش از بقیه حس می‌شود. برای زن داستان، این نبودِ پدر است که خط‌وربط همه‌چیز را از دستش می‌رباید. او گرچه عشق‌های نافرجام و تلاش‌های بی‌سرانجام از سر گذارنده، اما هیچ‌یک را به اندازه‌ غیبت پدر تلخ و دردناک نمی‌بیند. زمانی که از گذشته می‌گوید، تقریبا هیچ صحنه‌ای خالی از سایه‌ پدر نیست که بر تمامی وقایع و آدم‌ها سایه گسترده است. حتی وقتی پای دنیای فانتزی به میان می‌آید، این پدر است که به اجزای آن پروبال می‌دهد و به آن تنوع شکل و رنگ می‌بخشد. بسامد حضور پدر و حرف‌ها و حرکاتش چنان زیاد است که می‌توان «بداهه در لامینور» را داستانی در رثای پدر دانست. پدری که بی او تعلق خاطر بی‌معنا می‌نماید و رشته‌ اتصال آد‌م‌ها رنگ سستی می‌گیرد. عیار وجود انسان‌ها در این رمان بی‌حضورِ پدر قابل تعیین نیست. در یک کلام، دنیای بحران‌زده‌ کنونی در این رمان حاصل غیاب پدر است. اگر او باشد دوام و استحکام به آن برخواهد گشت.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

طنز مردمی، ابزاری برای مقاومت است. در جهانی که هر لبخند واقعی تهدید به شمار می‌رود، کنایه‌های پچ‌پچه‌وار در صف نانوایی، تمسخر لقب‌ها و شعارها، به شکلی از اعتراض درمی‌آید. این طنز، از جنس خنده‌ و شادی نیست، بلکه از درد زاده شده، از ضرورت بقا در فضایی که حقیقت تاب‌آوردنی نیست. برخلاف شادی مصنوعی دیکتاتورها که نمایش اطاعت است، طنز مردم گفت‌وگویی است در سایه‌ ترس، شکلی از بقا که گرچه قدرت را سرنگون نمی‌کند اما آن را به سخره می‌گیرد. ...
هیتلر ۲۶ساله، در جبهه شمال فرانسه، در یک وقفه کوتاه میان نبرد، به نزدیک‌ترین شهر می‌رود تا کتابی بخرد. او در آن زمان، اوقات فراغتش را چگونه می‌گذراند؟ با خواندن کتابی محبوب از ماکس آزبرن درباره تاریخ معماری برلین... اولین وسیله خانگی‌اش یک قفسه چوبی کتاب بود -که خیلی زود پر شد از رمان‌های جنایی ارزان، تاریخ‌های نظامی، خاطرات، آثار مونتسکیو، روسو و کانت، فیلسوفان یهودستیز، ملی‌گرایان و نظریه‌پردازان توطئه ...
در طبقه متوسط، زندگی عاطفی افراد تحت تأثیر منطق بازار و بده‌بستان شکل می‌گیرد، و سرمایه‌گذاری عاطفی به یکی از ابزارهای هدایت فرد در مسیر موفقیت و خودسازی تبدیل می‌شود... تکنیک‌های روانشناسی، برخلاف ادعای آزادی‌بخشی، در بسیاری از موارد، افراد را در قالب‌های رفتاری، احساسی و شناختی خاصی جای می‌دهند که با منطق بازار، رقابت، و نظم سازمانی سرمایه‌دارانه سازگار است ...
صدام حسین بعد از ۲۴۰ روز در ۱۴ دسامبر ۲۰۰۳ در مزرعه‌ای در تکریت با ۷۵۰ هزار دلار پول و دو اسلحه کمری دستگیر شد... جان نیکسون تحلیلگر ارشد سیا بود که سال‌های زیادی از زندگی خود را صرف مطالعه زندگی صدام کرده بود. او که تحصیلات خود را در زمینه تاریخ در دانشگاه جورج واشنگتن به پایان رسانده بود در دهه ۱۹۹۰ به استخدام آژانس اطلاعاتی آمریکا درآمد و علاقه‌اش به خاورمیانه باعث شد تا مسئول تحلیل اطلاعات مربوط به ایران و عراق شود... سه تریلیون دلار هزینه این جنگ شد ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...