«با آن‌ها از جنگ‌ها، شاه‌ها و فیل‌ها بگو» [Parle-leur de batailles, de rois et d'éléphants] عنوان اولین اثر ماتیاس اِنار [Mathias Énard] است، که در ایران منتشر می‌شود.

با آن‌ها از جنگ‌ها، شاه‌ها و فیل‌ها بگو» [Parle-leur de batailles, de rois et d'éléphants]  ماتیاس اِنار [Mathias Énard]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، مسعود سنجرانی مترجم مشهدی با همکاری انتشارات خوب این رمان ماتیاس اِنار فرانسوی را در ایران ترجمه و منتشر کرد.

این کتاب روایت داستان بلند حکایت حضور کوتاه مدت «میکل‌آنژ» مجسمه‌ساز مشهور ایتالیایی است که از سوی سلطان عثمانی، بایزید دوم، به منظور طراحی و ساخت پلی تاریخی بر شاخ طلایی به استانبول دعوت می‌شود. واقعه‌ای تاریخی که زیر قلم شاعرانه‌ ماتیاس انار به حکایتی فراموش‌نشدنی از آدم‌ها و قسطنطنیه هزار و یک شب تبدیل می‌شود؛ چنانکه خواننده را محو کوچه‌ها و بازارها و ایاصوفیه و مسجد آبی و بوسفر و مدیترانه‌‌ جاودانه می‌کند.

«با آن‌ها از جنگ‌ها، شاه‌ها و فیل‌ها بگو» در سال 2010 مهمترین جایزه ادبی فرانسه یعنی «گنکور» را در بخش دبیرستانی‌ها از آن خود کرده است؛ ماتیاس انار همچنین برای رمان دیگرش بنام «قطب‌نما» نیز در سال 2015 جایزه گنکور را این بار در بخش رمان بزرگسال دریافت کرد. نکته جالب‌توجه این است که گنکور ارزش مادی ندارد و جایزه‌اش فقط 10 یوروست، اما معتبرترین جایزه در حوزه ادبیات فرانسوی زبان به‌حساب می‌آید.

ماتیاس اِنار نویسنده، رمان‌نویس و مترجم قرن بیستم میلادی اهل فرانسه است که در ایران سرنوشت عجیبی دارد. او که عربی و فارسی را در مؤسسه زبان‌های شرقی پاریس آموخته و ده سال از عمرش را در خاورمیانه؛ ایران، ترکیه، لبنان و سوریه گذرانده و کتاب «میرزا حبیب اصفهانی» را از فارسی به فرانسه برگردانده، تاکنون اثری ترجمه شده به فارسی نداشت و «با آن‌ها از جنگ‌ها، شاه‌ها و فیل‌ها بگو» اولین اثر او محسوب می‌شود که توسط مسعود سنجرانی، مدرس و مترجم زبان و ادبیات فرانسه مشهدی ترجمه و نشر خوب آن را منتشر کرد. به تازگی رمان «یاسمینا» توسط انتشارات نگاه نیز از همین مترجم وارد بازار کتاب شد.

ماتیاس اِنار با زبان فارسی و عربی آشنایی دارد و چندین مصاحبه مفصل در داخل و خارج ایران دارد که به‌نظر می‌رسد شرق را بسیار دوست دارد. خودش در یکی از همان مصاحبه‌ها گفته بود وقتی مدتی زیاد در سرزمین بیگانه‌ای زندگی می‌کنید، این ظرفیت در شما ایجاد می‌شود که سرزمین خودتان را با چشمانی بیگانه ببینید.

در بخشی از رمان «با آن‌ها از جنگ‌ها، شاه‌ها و فیل‌ها بگو» می‌خوانیم: «سرانجام برایت قصه‌ای خواهم گفت. تو هیچ جایی نداری که بروی. شب ظلمانی گرداگرد توست، در قلعه‌ای دوردست زندانی شده‌ای، زندانی نوازش‌های من؛ جسم مرا نمی‌خواهی، اما نمی‌توانی از صدایم بگریزی. این قصه‌ای بسیار کهن است، از سرزمینی که اینک محو شده است. از سرزمینی از یاد رفته، از سلطانی شاعر و وزیری عاشق.

جنگ بود، نه‌تنها میان مسلمانان، بلکه با مسیحیان. آنان قدرتمند بودند. شاهزاده نبردها را باخت. باید قرطبه را واگذار می‌کرد و طلیطله را ترک می‌گفت؛ دشمنانش همه جا بودند. وزیر پیش از این تحصیلدارش بود، اکنون رازدارش. آنان مدت‌ها در باغ، کنار چشمه‌ها فی‌البداهه شعر می‌گفتند و از زیبایی‌ها مست می‌شدند. ... وزیر شهر را نجات داد. به پادشاه فرنگیان پیشنهاد داده بود که بر سر شهر شطرنج بازی کنند؛ اگر پادشاه می‌برد کلیدهای شهر را به او می‌دادند؛ اگر می‌باخت، محاصره شهر برداشته می‌شد. آن‌ها با زیباترین مهره‌های یشمی که از آن سوی دنیا آمده بود بازی کردند. سرانجام وزیر برنده شد و پادشاه مسیحی سپاهیانش را به سوی شمال هدایت کرد. آن شطرنج تنها غنیمتی بود که با خود برد.»

«با آن‌ها از جنگ‌ها، شاه‌ها و فیل‌ها بگو» به قلم «ماتیاس اِنار» و با ترجمه‌ی مسعود سنجرانی در ۱۸۲ صفحه توسط نشر خوب با قیمت 49 هزار تومان وارد بازار کتاب شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...