کتاب «لنگرگاهی در شن روان» توسط نشر اطراف منتشر شد.

لنگرگاهی در شن روان یا شش مواجهه با سوگ و مرگ»  الهام شوشتری زاده

به گزارش کتاب نیوز، مجموعه روایت «لنگرگاهی در شن روان» یا «شش مواجهه با سوگ و مرگ» با ترجمه و گردآوری الهام شوشتری زاده منتشر شده است.

این کتاب شامل شش روایت به قلم چیماماندا انگزی آدیچی [Adichie, Chimamanda Ngozi]، رالف والدو امرسون [Emerson, Ralph Waldo‬]، جویس کرول اوتس [Oates, Joyce Carol]، جون دیدیون [Didion, Joan‬]، راینر ماریا ریلکه [Rilke, Rainer Maria] و الکساندر همن [Hemon, Aleksandar] است.

ناشر در معرفی این مجموعه آورده است:

لنگرگاهی در شن روان شرح تجربه‌ی سوگ و مواجهه با فقدان است از زبان شش نویسنده در سه قالب متفاوتِ جستار، نامه‌نگاری و خاطره‌پردازی‌. نویسندگان این کتاب از تجربه‌ی سوگ و تأمل در مرگ حرف می‌زنند و از احساسات و احوالی که از پی آن می‌آیند و از زندگی که صورت تازه‌ای می‌یابد.

در دوره‌ای که پاندمی‌ فرصت مناسک جمعی سوگواری را از بسیاری از ما گرفته و ناگزیریِ رویارویی روزمره با مرگْ دلداری‌های کلیشه‌ای و سطحی را از معنا تهی کرده است، شاید بیش از هر وقت دیگری به تسلابخشیِ ادبیات و به روایت صریح و عریان دیگران از تجربه‌شان در روزهای سوگواری نیاز داریم. لنگرگاهی در شن روان کشف پیوندی شگفت‌انگیز و انسانی است میان درد «من» و درد آدم‌های دیگر در زمان‌ها و مکان‌های دیگر.

لنگرگاهی در شن روان تصویری از مواجهه‌ی شش شخصیت برجسته‌ و نام‌آشنای دنیای ادبیات با سوگ پیش چشم‌مان می‌گذارد؛ تجربه‌هایی که در قالب جستار، خاطره‌پردازی و نامه‌نگاری روایت شده‌اند.

جستار «یادداشت‌های سوگ»، روایت چیماماندا انگزی آدیچی است از تجربه‌ی سوگ پدرش در عصر پاندمی؛ «درنگ تاریک» گزیده‌ای است از نامه‌هایی که راینر ماریا ریلکه برای تسلیت به دوستان و نزدیکانش نوشته، «پس از زندگی» جستاری است از جون دیدیون درباره‌ی سوگ شوهرش؛ «آکواریوم» جستار کم‌نظیری است از الکساندر همن، درباره‌ی مرگ دختر خردسالش ایزابل. همن نخست نسخه‌ی مختصرتر این جستار را برای نیویورکر نوشت (که ترجمه‌ای از آن در ماهنامه‌ی همشهری داستان منتشر شد) و یکی‌دو سال بعد، نسخه‌ی بلندتر و البته تکان‌دهنده‌ترِ آن را در قالب مجموعه‌جستار خودزندگی‌نامه‌ای‌اش، کتاب زندگی‌های من، منتشر کرد. آنچه در این کتاب می‌خوانید ترجمه‌ی همین نسخه‌ی بلندتر است که پیش از این به فارسی ترجمه نشده است.

«تجربه» جستار بلندی است از رالف والدو امرسون و حاصل تأمل و ژرف‌اندیشی بلندمدت او درباره‌ی تجربه‌ی از دست دادن پسر خردسالش. گرچه امرسون در این جستار به مضامینی کلی‌تر می‌پردازد و فقط اشاره‌هایی به تجربه‌ی سوگ فرزندش می‌کند، به نظر می‌رسد تأملات امرسون و نگاه عریان و صریحش به زندگی از همان مصیبتِ شخصی حاصل شده و مرگ فرزند حکم درگاهی برای اندیشیدن به مضامینی بلند مثل ارتباط زندگی، فلسفه و تجربه را برای او پیدا کرده است.

«قصه‌ی بیوه‌زن» ترجمه‌ی منتخبی است از خرده‌روایت‌های خاطره‌پردازانه‌ی جویس کرول اوتس درباره‌ی تجربه‌ی سوگ شوهرش، که در کتابی به همین نام منتشر شده‌اند؛ کتابی که هنوز به فارسی ترجمه نشده‌ است. گرچه فقط تعداد اندکی از خرده‌روایت‌های این کتاب در مجموعه‌ی حاضر گنجانده شده، کلیت خرده‌روایت‌ها حفظ شده و حذف و تغییری در آن‌ها صورت نگرفته است.

لنگرگاهی در شن روان را نشر اطراف در 189 صفحه و با قیمت 49 هزارتومان به چاپ رسانده و در کتابفروشی ها در دسترس علاقمندان قرار دارد.

................ هر روز با کتاب ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...