برشی از کتاب «سیاستگران دوره قاجار»


... شاه به آذربایجان سفر کرد و در تبریز مجلسی آراسته، سران سپاه و روسای عشایر و رجال را جمع کرد و از آنها برای «جنگ با روسیه» رای خواست. همه برای دلخوشی شاه و از روی بی‌خبری و خودنمایی به جنگ رای دادند و لاف و گزاف گفتند.
تنها کسی که در آن مجلس ساکت و مخالف جنگ بود، قائم مقام فراهانی بود. شاه ملتفت سکوت دانا شد و از وی رای خواست.

سیاستگران دوره قاجار خان ملک ساسانی

جواب شنید: مردی دبیر پیشه‌ام، «سران سپاه» بیش از من در اظهار عقیده صلاحیت دارند. شاه عذرش نپذیرفت و مجدانه رای خواست.
قائم مقام گفت: اعلیحضرت چه مبلغ مالیات می‌گیرند؟
شاه جواب داد: قریب به شش کرور.
قائم مقام گفت: دولت روس چه مبلغ مالیات می‌گیرد؟
شاه گفت: می‌شنوم ششصد کرور.

قائم مقام عرض کرد: به قانون حساب، کسی که شش کرور مالیات می‌گیرد، با کسی که ششصد کرور عایدات دارد از در جنگ در نمی‌آید.

سیاستگران دوره قاجار. خان ملک ساسانی. جلد دوم. صفحه 18. نشر بابک

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...