انتشارات مؤسسه مطالعات تاریخ معاصر ایران کتاب «آمریکای کوچک» به‌قلم رضا زارع فاروقی را که به بررسی روابط رژِیم پهلوی و رژیم صهیونیستی از سال 1327 تا 1357 در عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، امنیتی‌اطلاعاتی، نظامی و فرهنگی می‌پردازد، منتشر کرد.

به گزارش فارس،این کتاب که خلاصۀ کتاب ۴۵۰ صفحه‌ای «ارتباط ناشناخته» است، دو فصل جدید دارد که آن را از کتاب «ارتباط ناشناخته» متمایز می‌کند. یکی فصل اول، تحت عنوان «چگونگی پیدایش صهیونیسم و اشغال سرزمین فلسطین» است که به سه مقطع زمانی و تلاش صهیونیست‌ها برای ایجاد کشوری یهودی با حمایت قدرت‌ها می‌پردازد. دیگری فصل پایانی این اثر است که با عنوان «آمریکای کوچک و شیطان کوچک» به موضوعاتی همچون دلایل نگاه شاه به اسرائیل به‌عنوان آمریکای کوچک و نگاه انقلاب اسلامی به پدیده اسرائیل به‌عنوان شیطان کوچک، دلایل علاقه‌مندی اسرائیل به ارتباط با ایران و... اشاره می‌کند.

«آمریکای کوچک» به‌قلم رضا زارع فاروقی را که به بررسی روابط رژِیم پهلوی و رژیم صهیونیستی

در این اثر، در فصل‌های جداگانه‌ای روابط سیاسی، اقتصادی، امنیتی‌اطلاعاتی، نظامی و فرهنگی رژیم پهلوی و رژیم اسرائیل بررسی شده است.

 این کتاب با قطعی مناسب و قلمی روان قادر است خواننده را با خود همراه کند تا در زمانی کوتاه، اطلاعات بسیاری را از روابط ایران و اسرائیل دریافت کند. مخاطب پس از مطالعۀ کتاب «آمریکای کوچک» از عمق روابط راهبردی و استراتژیک این دو رژیم آگاه خواهد شد و نفوذ عوامل خارجی در عرصه‌های گوناگون کشورمان را بیش از گذشته درک خواهد کرد.

در بخشی از این کتاب آمده است:

روابط سی‌ساله ایران و اسرائیل به اندازه‌ای ناشناخته است که می‌توان آن را از اسرارآمیزترین و ناشناخته‌شده‌ترین روابطی دانست که با هیچ‌یک از کشورهای دیگر خاورمیانه قابل مقایسه نیست. یعقوب نیمرودی به‌عنوان یکی از فعال‌ترین نمایندگان اسرائیل در تهران که به مدت سیزده سال در ایران بوده است و این دوران را شادترین دوران زندگی‌اش می‌داند، در این‌باره اظهار می‌کند: «اگر روزی به تو اجازه دهند از کارهایی که ما در تهران انجام داده‌ایم، آگاه شوی، از آنچه می‌شنوی وحشت خواهی کرد و حتی نمی‌توانی آن را تصور کنی.»

[کتاب «ارت‍ب‍اط ن‍اش‍ن‍اخ‍ت‍ه‌» ب‍ررس‍ی‌ رواب‍ط رژیم پهلوی‌ و اس‍رائ‍ی‍ل‌ (۱۳۲۷ - ۱۳۵۷) به قلم رض‍ا زارع‌ در 450 صفحه و توسط م‍وس‍س‍ه‌ م‍طال‍ع‍ات‌ ت‍اری‍خ‌ م‍ع‍اص‍ر ای‍ران‌‏‫‏ در سال ۱۳۸۴ منتشر شده است.]

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...