مان «واحد شماره دو!» نوشته عاطفه طیّه توسط انتشارات کتاب نیستان منتشر و راهی بازار نشر شد.

به گزارش مهر، این کتاب نود و هشتمین رمانی است که این ناشر از مجموعه «ادبیات برتر» خود منتشر می‌کند.

از عاطفه طیّه تا کنون دو کتاب «پیر پرنیان‌اندیش» شامل خاطرات هوشنگ ابتهاج در سال ۹۱ و رمان «کجا می‌برند درختان مرده را» در سال ۸۷ منتشر شده است. «واحد شماره دو!» یک رمان آپارتمانی است که در آن، زندگی یک زن روایت می‌شود که مسئولیت‌های خانه‌داری و شغل اداری را همزمان به عهده دارد و زندگی برایش به شکلی تعریف شده که باید هر دو مسئولیت را با هم بپذیرد. این زن در مناسبات زندگی‌اش گاهی با اتفاقات و شرایطی روبرو می‌شود که برایش خوشایند نیستند. اما ظاهراً چاره‌ای ندارد.

رمان «واحد شماره دو!» در ۱۷ فصل نوشته شده است.

در قسمتی از این کتاب می‌خوانیم:

برگشت به هال و چند لحظه نشست روی کاناپه. دیر شده بود. دیگر برای هر کاری دیر بود. حتی برای گوش دادن به راپسودی زیبای راخمانینف. فقط برای یک کار هیچ‌وقت دیر نبود. جان کندن!
یک چیزی برای شام سر هم کرد و لباس‌های خودش و پسرش و پدرام را ریخت توی ماشین. نیم‌خشک تحویلشان گرفت و آنهایی را که برای فردا لازم داشتند اتو کشید. بعد پالتوی مشکی‌اش را ژیلت کشید و پرزهایش را تراشید. طبق عادت همیشگی بی‌خود رفت به اتاق پسرش. چند دقیقه آنجا ایستاد. یادش آمد نباید بایستد. کامپیوتر را خاموش کرد و در تاریکی اتاق در صفحه مانتیور تصویری کمرنگ از زنی دید که زیرپوستی لبخند می‌زد!...
پس از شام آزاد میز را جمع کرد و پوری روی کاناپه بیهوش افتاد و خواب‌های بی‌سروته دید. خواب خودش که با کسی زیر باران قدم می‌زند… آن کس صورتش پیدا نبود!
نزدیک صبح بود که بیدار شد. بلند شد و نشست. گردنش درد گرفته بود و سردش بود. شوهر و پسرش خواب بودند. روی کاناپه مچاله شد و فکر کرد وقتی خوابش برده آنها هر دو بیدار بوده‌اند. چرا هیچ‌یک چیزی نکشیده‌اند رویش؟ چرا هیچ‌کدام برایش بالش نیاورده‌اند؟ چرا هیچ‌کس تلویزیون را خاموش نکرده؟ چرا برق روشن مانده؟ خانه کمی سرد بود. رفت به اتاق خوابشان و کنار در ایستاد.

این کتاب با ۱۱۶ صفحه، شمارگان ۴۰۰ نسخه و قیمت ۲۳ هزار تومان منتشر شده است.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...