رمان «نصف‌النهار خون» اثر کورمک مک‌کارتی ترجمه شد.

نصف‌النهار خون» [Blood meridian, or, The evening redness in the West]کورمک  کارمک مک‌کارتی [Cormac McCarthy]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، چاپ سوم «نصف‌النهار خون» [Blood meridian, or, The evening redness in the West] نوشته کارمک مک‌کارتی [Cormac McCarthy] با ترجمه‌ مجید یزدانی در ۳۹۶ صفحه و با قیمت ۸۵ هزار تومان در نشر چشمه منتشر شده است.

در معرفی این کتاب می‌خوانیم: کورمک مک‌کارتی (۱۹۳۳) از نویسندگانی است که دیر به شهرت جهانی رسید و مخاطبان بسیار دیر به خواندن رمان‌هایش عادت کردند. او که از قواعد معمول روایی گریزان است در آثارش، که صحنه‌ نزاع خونین واقع در افسانه‌های متأخر غرب آمریکاست، حیات وحشیان و آوارگان و بی‌خانمانان را به تصویر می‌کشد؛ مک‌کارتی بازیگران داستانش را یک‌به‌یک و به‌آهستگی و در هر پرده از نمایش وارد بازی می‌کند؛ بازیگرانی که نماینده‌ بخشی از یک اجتماع وحشی‌اند و اسیر حرص ‌و آز شخصی؛ آدم‌کُشان مرموز که بخت را به مبارزه می‌طلبند و خواننده را مدام گرفتار فریبی تازه می‌کنند؛ افراد معمولی که گرفتار طمع می‌شوند و خوش‌باورانه پا در قلمروِ گرگان می‌گذارند؛ کلانتران و قاضیان و کشیشان، که عمری تجربه از سرزمین مرگ دارند و سرگذشت غریبش را می‌دانند و راوی اصلی قصه که به دور از خون‌بازی افراد ایستاده و خاطرش از آن‌همه هیچ مکدر نیست؛ این‌جا نصف‌النهارِ خون (۱۹۸۵) است؛ دنیای بهتری ممکن نیست؛ و انبوهی آدم‌کُش و قاچاقچی، که در شهر و بیابان یکدیگر را از پا درمی‌آورند. هیچ رازی در میان نیست؛ اگرچه داستان جنایت‌کاران و آدم‌کُشان و قاضیان و کشیشان است اما این رمان تن به کلیشه‌های مرسوم ژانر جنایی یا رمان تاریخی نمی‌دهد و روایتی ناب و ادبی از دنیای جنایت و خون عرضه می‌کند. حدیث افرادی است آواره و سر در پی یکدیگر و گریزان از هم و فقط کُشتار است که شرط سلامت است.

................ هر روز با کتاب ...............

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...