مجموعه داستان «چند نسخه از این کاغذها» نوشته امیررضا بیگدلی منتشر شد.

چند نسخه از این کاغذها امیررضا بیگدلی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا این مجموعه که شامل هفت داستان کوتاه است، در ۱۱۰ صفحه با شمارگان ۵۵۰ نسخه و قیمت ۱۸ هزار تومان در نشر ترنگ راهی بازار نشر شده است.

از این آشغال‌ها، همسایه جدید، من که ربکا نیستم، کُلفت، بوی لاشه پیرزن، پیرزنی با پیراهن گلگلی و چند نسخه از این کاغذها، داستان‌های این مجموعه هستند.

در قسمتی از داستان «بوی لاشه پیرزن» می‌خوانیم:

همین‌طور گذشت و گذشت. همسایه‌ها پیرزن را فراموش کردند تا این‌که وقتی بوی لاشه‌اش در ساختمان پیچید، دوباره به یاد آوردند در واحد چهار پیرزنی زندگی می‌کرد که بچه‌ای نداشت. جنازه را که بردند پای خیلی‌ها به آن‌جا باز شد. آن خانه خالی شد پاتوق یک مشت آدم عجیب و غریب که می‌آمدند، داد و بیداد می‌کردند و می‌رفتند. مدتی این‌طور گذشت تا این‌که یک روز پلیس آمد همه را بیرون کرد و درِ واحد را بست. سال‌ها بسته ماند و دیگر خبری از کسی نشد که نشد، طوری که سهم هزینه آن واحد هم افتاد گردن دیگر همسایه‌ها. چند سال بعد یک روز سر و کله مردی کوتاه‌قد پیدا شد. روز اول با پلیس آمد. قفل در را شکستند و وارد خانه شدند. بعد رفت و آمدها شروع شد. درِ خانه چند روزی باز و بسته شد. بوی رنگ در ساختمان پیچید. یک روز هم اثاث آوردند. همین مرد و زن بودند با دو بچه کوچک. پس از سال‌ها، دوباره صدای داد و فریاد از آن خانه بلند شد.»

به گفته نویسنده، دو مجموعه‌داستان «آن مرد در باران آمد» و «آدم‌ها و دودکش‌ها»ی او هم که چند سال پیش منتشر شده بودند، به‌تازگی با چاپ جدید توسط همین ‌ناشر عرضه شده‌اند.

«چند عکس کنار اسکله»، «اگر جنگی هم نباشد»، «دو کلمه مثل آدم حرف بزنیم» و «آن سال سیاه» از دیگر آثار امیررضا بیگدلی است.

................ هر روز با کتاب ...............

دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...
در شوخی، خود اثر مایه خنده قرار می‌گیرد، اما در بازآفرینی طنز -با احترام به اثر- محتوای آن را با زبان تازه ای، یا حتی با وجوه تازه ای، ارائه می‌دهی... روان شناسی رشد به ما کمک می‌کند بفهمیم کودک در چه سطحی از استدلال است، چه زمانی به تفکر عینی می‌رسد، چه زمانی به تفکر انتزاعی می‌رسد... انسان ایرانی با انسان اروپایی تفاوت دارد. همین طور انسان ایرانیِ امروز تفاوت بارزی با انسان هم عصر «شاهنامه» دارد ...