انتشار عمومی نامه «تی سی الیوت» به «جورج اورول»، بحث‌های تازه‌ای را در محافل ادبی دامن زده که تا قبل از این، کمتر کسی به آن توجه می‌کرد.

به گزارش فارس، انتشار یک سند تازه حکایت می‌کند که «تی‌ اس الیوت» ناشر و شاعر آمریکایی کتاب «قلعه حیوانات» نوشته «جورج اورول» را به عنوان یک کار غیرقابل قبول رد کرد.

جورج اورول زمانی که کار نگارش این کتاب خود را تمام کرد، یک نسخه از آن را برای الیوت فرستاد. وی خیلی مایل بود نظر الیوت را درباره قصه‌اش بداند. اما الیوت برخلاف انتظار اورول کتاب وی را پس زد و آن را نوشته‌ای خطاب کرد که نمی‌تواند خواننده‌اش را به حد کافی مجاب کند. در عین حال الیوت لحن کتاب را مورد انتقاد قرار داد و آن را «تروتسکی» خواند.

اما گذشت زمان ثابت کرد که الیوت اشتباه می‌کند. اگر چه الیوت این کتاب را در شرکت انتشاراتی خود منتشر نکرد، اما اورول موفق شد آن را در جای دیگری به چاپ برساند. «قلعه حیوانات» خیلی زود تبدیل به یکی از پرخواننده‌ترین کتاب‌های زمان خود شد و هنوز هم در سطح زیادی تجدید چاپ می‌شود.

اما منتقدان ادبی با عنایت به این مسئله، یک سئوال اساسی را مطرح می‌کنند. آن‌ها می‌پرسند چند شاهکار ادبی دیگر در طول دهه‌های مختلف نوشته شده، ولی به دلیل نبود ناشر (و یا مخالفت آن) امکان چاپ پیدا نکرده است! از آن جا که این کتاب‌ها چاپ نشده و در معرض دید و قضاوت عموم مردم قرار نگرفته، نمی‌توان با قاطعیت درباره وجود یا عدم وجود چنین کتاب‌هایی صحبت کرد. در عین حال، منتقدان ادبی این مسئله را نیز مطرح می‌کنند که چرا یک ناشر باید تعیین کننده اصلی میزان ارزش و اعتبار یک نوشته باشد.

امتناع الیوت از انتشار کتاب آینده نگرانه اورول باعث شد تا شرکت انتشاراتی Faber And Faber شانس انتشار یکی از موفق‌ترین آثار ادبی تمام دوران را از دست بدهد. احتمالا الیوت بعدها از نوع قضاوت و داوری خود نسبت به کتاب اورول پشیمان شد. ولی این نکته را هیچ وقت به صورت رسمی در جایی عنوان نکرد.

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...