لویجی-پیراندلو-لوئیجی

در سیسیل زاده شد، تحصیلات خود را در رشته‌ی ادبیات و فلسفه در دانشگاه‌های پالرمو Palermo ، رم و بن Bonn انجام داد و در 1891 به دریافت درجه‌ی دکتری نایل آمد... هفت رمان و دویست و چهل و شش داستان کوتاه، پنجاه نمایش‌نامه... به آثار نمایشی خود عنوان «نقاب‌های عریان» داده است. نقاب‌هایی که به طور مداوم چهره‌ها را می‌پوشاند و سپس آشکارشان می‌سازد... زمینه‌ی این تنهایی را محیط شهری می‌سازد که مزاحمت‌ها و خرافات و عادات آن را خفه کرده است.

لویجی پیراندلو [لوئیجی] Pirandello, Luigi رمان‌نویس و نمایش‌نامه‌نویس ایتالیایی (1867-1936). لویجی پیراندلّو در سیسیل زاده شد، تحصیلات خود را در رشته‌ی ادبیات و فلسفه در دانشگاه‌های پالرمو Palermo ، رم و بن Bonn انجام داد و در 1891 به دریافت درجه‌ی دکتری نایل آمد، سپس در رم اقامت گزید و به عالم مطبوعات و ادب وارد شد. در ضمن به تدریس زبان و ادبیات پرداخت و تا 1922 در سمت استادی باقی ماند. در زندگی خصوصی، بحران مالی از طرفی و جنون همسرش از طرف دیگر، وضع او را مشوش ساخت که در بعضی از آثارش منعکس شده است. پیراندلّو با کار شدید و مداوم آثار فراوان و گوناگون خلق کرد و از 1894 تا 1926 هفت رمان و دویست و چهل و شش داستان کوتاه، پنجاه نمایش‌نامه و چندین رساله‌ی تحقیقی و مقامه منتشر کرد. نخستین دیوان را پیراندلو با عنوان درد مطبوع Mal giocondo در 1889 انتشار داد که در آن تحت تأثیر شاعران فلورانسی قرن پانزدهم قرار گرفته بود. پس از آن دیوان عید پاک جه‌آ Pasqua dig ea را در 1890 و مرثیه‌های رومی Elegie romane را در 1895 منتشر کرد. پیراندلّو در قلمرو رمان‌نویسی به سبک وریسم Verisme گرایید که بنیانگذار آن ورگا Verga بود و سبک ناتورالیسم ایتالیایی و ضدرمانتیسم را معرفی می‌کرد. اولین رمان پیراندلّو در این سبک زن مطرود L' Esclusa نام دارد که در 1901 منتشر شد. شهرت پیراندلّو در 1904 با انتشار رمان مرحوم ماتیا پاسکال Il fu Mattia Pascal آغاز شد. نویسنده در این رمان که آغاز دوره‌ی دوم زندگی ادبی‌اش به‌شمار می‌آید از مکتب وریسم روی برمی‌تابد و سبک شخصی و عمیقی را عرضه می‌کند که بیشتر جنبه‌ی تحلیل روانی دارد. ماتیا جوانی شهرستانی به دنبال منازعه‌ای با همسر و مادرزن، کانون خانوادگی را ترک می‌کند. به مونت کارلو می‌رود، چندین هزار لیر در قمار به دست می‌آورد و ناگهان خبر می‌یابد که بر اثر اشتباهی همه او را مرده پنداشته‌اند. این خبر ماتیا را بر آن می‌دارد که واقعه‌ی مرگ خود را از اذهان بیرون نیاورد و خود زندگی تازه‌ای را آغاز کند. نام خود را تغییر می‌دهد و در شبانه‌روزی‌ای خانوادگی در رم سکونت می‌کند. در این محیط اشخاص جدیدی او را فرا می‌گیرند و جامعه‌ای برایش به‌وجود می‌آورند که از آن فرار می‌کرده و زندگی روزمره با همان حوادث کوچک و بزرگ، همان گفتگوها، مشاجره‌ها ادامه می‌یابد. بدین‌نحو ماتیا پیوسته میان ترس شدید از کشف هویت و علاقه‌ی به زنده‌بودن به سر می‌برد. موضوع اصلی داستان مرحوم ماتیا پاسکال در همین نکته گنجانده شده است و پیراندلو با قدرتی بسیار توانسته است چهره‌ی محجوب و غم‌انگیز ماتیا را در تنهایی بی‌حاصل خود وصف کند و از این راه دشواری‌های زندگی بشری را نشان دهد. زمینه‌ی این تنهایی را محیط شهری می‌سازد که مزاحمت‌ها و خرافات و عادات آن را خفه کرده است. ماتیا سرانجام به شهرستان خود بازمی‌گردد و هنگامی که درمی‌یابد همسرش شوهر کرده و مادر دختر کوچکی است، ناچار مرگ خود را می‌پذیرد و به صورت مرحوم ماتیا پاسکال درمی‌آید و گاه‌گاه به زیارت قبر خود می‌رود. این اثر از شاهکارهای پیراندلو و از بهترین رمان‌های ایتالیا به شمار می‌آید که به غالب زبان‌های اروپایی ترجمه شده است. از این‌پس قهرمانان آثار پیراندلو از آشفتگی زندگی واقعی به دنیای خیالی پناه می‌برند. تخیل کم‌کم بر زندگی واقعی آنان پرده می‌کشد و ناگهان متوجه می‌شوند که شخصیت دیگری یافته‌اند، به‌کلی مغایر با شخصیت خودشان یا شخصیت مورد پسندشان و گاه کار این قهرمانان آشفته‌حال به جنون می‌کشد.

پیراندلو یک سلسله رمان با عنوان نوبت Il turno انتشار می‌دهد. رمان پیران و جوانان I vecchi e I giovani در 1913 و یکی، هیچ‌کس و صدهزار Uno, nessumo e centomila در 1927 انتشار یافت که نویسنده در آن احساس خاصی از زندگی و جامعه را عرضه کرده که مبنای همه‌ی آثار نمایشی‌اش قرار گرفته و در آن همه‌ی قوانین مدنی و اخلاقی جامعه سرنگون گشته است. قهرمان داستان که جوانی ثروتمند است، روزی به این مسئله پی می‌برد که فرد یکی نیست، بلکه موجودی است متشکل از شخصیت‌های گوناگون که شاید از صدهزار شخصیت ساخته شده باشد، پس به فکر می‌افتد که به زندگی‌اش معنی تازه‌ای ببخشد و پس از وقایع بسیاری که پیش می‌آید، به دارالمساکین پناه می‌برد و در آنجا خود را خشنود می‌بیند، زیرا در عین حال هیچ‌کس نیست و همه‌کس هست. داستان‌های کوتاه پیراندلو بیش از رمان قدرت او را در نویسندگی نشان می‌دهد. این داستان‌ها در مجموعه‌های مختلف گرد آمده است. اولین مجموعه‌ی داستان‌های کوتاه با عنوان عشق‌های بدون دلبستگی Amori senza amore در 1894 انتشار یافت. پس از آن پیاپی سیزده مجموعه‌ی دیگر تا 1919 منتشر شد. از 1922 پیراندلو در فلورانس به انتشار پانزده جلد از مجموعه‌ی این داستان‌ها میان سال‌های 1922 و 1937 پرداخت. مجموعه‌ی جدید در دو جلد پرحجم با عنوان داستان‌های کوتاه برای یک سال Novelle per un anno شامل همه‌ی داستان‌های کوتاه پیراندلو بود که وی غالباً از آنها در نمایشنامه‌های خود استفاده می‌کرده است.

مهمترین آثار پیراندلو آثار نمایشی اوست که دوره‌ی سوم زندگی ادبی او را تشکیل می‌دهد. در این آثار نسبی‌بودن واقعیت محور اصلی به‌شمار می‌آید و فرد که از شخصیت‌های متضاد ساخته شده است، نه می‌تواند درباره‌ی خود قضاوتی منطقی داشته باشد و نه درباره‌ی دیگران. پس روابط افراد جز بر تصور و گمان بنا نشده است. فن بیان نیز که باید امور واقعی را به صورت کلام درآورد، قادر نیست از واقعیت‌ها قضاوتی صحیح به دست دهد. این نکته یعنی روابط میان واقعیت و تصور، همه‌جا در صحنه‌ها به چشم می‌خورد، چنانکه پیوسته حقیقت به تخیل و تخیل به حقیقت تغییر شکل می‌دهد. پیراندلو در نمایشنامه‌ی سه‌بخشی خود کشمکش حقیقت و تغییر شکل و نقل و انتقال آن را عرضه می‌کند. این اثر که مفهوم «نمایش در نمایش» را می‌رساند، شامل این نمایشنامه‌هاست: شش هنرپیشه در جستجوی نویسنده Sei personaggi in cerca d'autore که اولین بار در 1921 بر صحنه آمد و توفیقی به دست نیاورد و در انظار نمایشی به‌کلی بی‌سابقه و دارای مفهوم انتزاعی و دور از واقعیت جلوه کرد و دارای پیچیدگی اساسی بود که در بیشتر آثار نمایشی پیراندلو وجود داشت. از طرفی میان شخصیت‌های نمایشنامه و بازیگران و از طرف دیگر میان بازیگران و تماشاگران تضادهایی به چشم می‌خورد که معمولاً موجب پیچ و خم آن می‌گردید. نمایشنامه‌ی امشب بدیهه‌گویی می‌شود Questa sera si recita a soggetto در 1930 بر صحنه آمد که در آن کشمکش‌های میان افراد اصلی نمایش مانند نویسنده، مدیر تئاتر، بازیگران و تماشاگران، نشان داده می‌شود و اتحاد بازیگران را بر ضد کارگردان عرضه می‌کند. این کمدی به سبب هیجان و شور و مکالمه‌های خاص پیراندلو از میان آثار او مقامی جداگانه به‌دست آورده است. نمایشنامه‌ی هرکس به راه خود Ciascuno a suo modo در 1927 به اجرا درآمد. پوشاندن آنان که عریانند Vestire gli ignudi در سه پرده، در 1925 در پاریس به نمایش گذارده شد. تراژدی انریکو چهارم Enrico IV (هانری چهار) در سه پرده اولین بار در میلان در 1922 بر صحنه آمد که قدرت خلاقه‌ی پیراندلو را به اثبات رساند. پیراندلو در هانری چهار از مرزهای هنرش گذشته و با تسلطی شاعرانه به آزادی تخیل و فکر و عمل دست یافته است و این امکان را یافته که موضوع‌هایی را که در آثار نخستینش مکتوم بوده است، پرورش دهد و به شرح و بسط آنها بپردازد. تراژدی هانری چهار که شاهکار پیراندلو به شمار می‌آید از آغاز تا انجام تماشاگر را در تأثر شدید و همدردی کامل فرو می‌برد.

پیراندلو به آثار نمایشی خود عنوان «نقاب‌های عریان» داده است. نقاب‌هایی که به طور مداوم چهره‌ها را می‌پوشاند و سپس آشکارشان می‌سازد. پیراندلو در نمایشنامه‌های خود هنر بیان و زیرکی و استادی خاص نشان می‌دهد، جمله‌هایش کوتاه و پرمعنی و پر از مطلب است، با این حال نمایشنامه‌های او در آغاز برای عامه‌ی مردم نامفهوم بود و به تعمق و ادراک قوی و معنویت بیش از حد منسوب گشت، اما به‌تدریج مردم با اشخاص نمایشی او مأنوس شدند و پی بردند که این شخصیت‌ها از گوشت و پوست و استخوان ساخته شده و نماینده‌ی انسان زنده و واقعیند و در بازی‌ها هیجان بسیار نشان می‌دهند و به‌طور کلی در آنها واقعیت و اوهام، قالب ظاهری و زندگی حقیقی، نحوه‌ی ادراک و عدم ادراک، عقل و دیوانگی مطرح است. پیراندلو در 1929 به عضویت آکادمی ایتالیا برگزیده شد و به شهرت جهانی دست یافت و در 1934 به دریافت جایزه‌ی نوبل نایل آمد. مکتب وی پیروان بسیار یافت و پیراندلیسم نامیده شد.

ترجمه به فارسی: بیست داستان (سه اندیشه ی دختر گوژپشت- خانه‌ی افسون‌زده- انتقام سگ- روسری سیاه- شب عروسی- کدام‌یک است- دود- زن مرده و زن زنده- سکته‌ی ناقص- پالینو و می‌می- گل سرخ- سرگرمی- نه‌نه و نی‌نی- چائولا ماه را کشف می‌کند- نمازخانه‌ی کوچک- پاسخ- بیچاره آن مرحوم- دو و دو مساوی شش- لباس نو- گریه، پرنده، ستارگان)- نمی‌دانیم چطور- مرحوم ماتیا پاسکال.

زهرا خانلری. فرهنگ ادبیات جهان. خوارزمی

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...