کتاب «مثل خواب دم‌صبح» شامل خاطرات رزمنده جانباز «مصطفی نجفی» روانه بازار کتاب شد.

به گزارش مهر، کتاب «مثل خواب دم صبح» خاطرات رزمنده جانباز «مصطفی نجفی» در قالب داستانی است که با مساعدت واحد فرهنگ و مطالعات پایداری قزوین به سرانجام رسیده است.

رزمنده جانباز مصطفی نجفی در بهار سال ۱۳۳۳ در شیرازک – روستایی از توابع بخش مرکزی شهرستان تاکستان – به دنیا آمد و هم‌اکنون نیز در شهر قزوین روزگار می‌گذراند. وی در طی عملیات کربلای ۴، در کنار گمرک خرمشهر مجروح شد و در حین انتقال به بیمارستان علائم حیاتی خود را از دست داد. پرسنل بیمارستان او را به مدت ۸ ساعت در سردخانه قراردادند و در این مدت، راوی تجربه یک رؤیای صادقانه داشت که همین مسئله مبنای تولید این اثر شد.

ویژگی این اثر، محدود نماندن در اصل روایت راوی و عبور از خاطره محوری است. از جمله پیامد این عملکرد، افزودن دیالوگ‌های اضافه و کاربرد ارکان و عناصر داستانی مانند تخیل است که باهدف پیوستگی و انسجام‌بخشی به متن صورت گرفته است. درنتیجه به قصد پنهان داشتن حفره‌ها و بخش‌های فراموش‌شده در بدنۀ روایت، میان روایت ادبی و وقایع تاریخی و مستندات امور واقعی نسبت زیبا شناسانه برقرار گردیده تا باعث جذب مخاطب گردد.

سوره مهر این کتاب را در ۱۶۸ صفحه با قیمت ۲۵ هزار تومان منتشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...