نشر آگه چهارمین چاپ کتاب «چگونه شعر بخوانیم» اثر تری ایگلتون و ترجمه پیمان چهرازی را منتشر کرد.

به گزارش مهر، کتاب «چگونه شعر بخوانیم؟» با شمارگان ۲۲۰ نسخه، در ۲۸۰ صفحه و بهای چهل هزار تومان منتشر شده است. چاپ نخست این کتاب در سال ۱۳۹۶ با شمارگان ۵۵۰ نسخه و بهای ۲۴ هزار تومان و چاپ پیشین (سوم) آن نیز در سال در سال ۹۷ با شمارگان ۲۲۰ نسخه و بهای ۳۶ هزار تومان منتشر شده بود.

تری ایگلتون، فیلسوف چپ و نظریه‌پرداز ادبی معاصر بریتانیایی و استاد دانشگاه منچستر است. از میان کتاب‌های ترجمه شده او به فارسی می‌توان به «مارکس و آزادی»، «معنای زندگی»، «درآمدی بر ایدئولوژی»، «پیش‌درآمدی بر نظریه ادبی»، «توهمات پسامدرنیسم»، «مارکسیسم و نقد ادبی» و «چگونه ادبیات بخوانیم» اشاره کرد.

اندیشه ایگلتون در حوزه‌های فرهنگ، سیاست و... او را به خوانش‌های نوینی از ادبیات رسانده که تاثیرگذار هم بوده‌ است و رویکردهای جدیدی را در حوزه نقد به راه انداخته است. کتاب «چگونه شعر بخوانیم؟» ۶ بخش دارد که عناوین آن به ترتیب عبارتند از «کارکرد نقد»، «شعر چیست؟»، «فرمالیست‌ها»، «در جست‌وجوی فرم»، «چگونه شعر بخوانیم» و «چهار شعر طبیعت».

ایگلتون خود را «نظریه‌پردازی ادبی با گرایشات سیاسی» می‌داند. دستاورد چشمگیر این کتاب اثبات این موضوع است که نظریه‌پردازانی ازاین‌دست تنها کسانی هستند که می‌توانند نشان دهند که شعر به‌راستی در پِی چیست. ایگلتون، از طریق مجموعه‌ای از خوانش‌های درخشان و موشکافانه – از ییتس و فِراسْت و آودِن و دیکِنسُون – که طوری در دل کارکردهای نقد تدوین شده‌اند که احتمالاً تشریح آن فقط از عهده‌ او برمی‌آید، نشان می‌دهد که نظریه‌ ادبی، اگر به‌طور جدّی درک شود، چگونه می‌تواند زمینه‌ای برای درک شعر فراهم کند. این کتاب دفاعیه‌ای حیاتی از شعر در زمانه‌ ماست.

ایگلتون شعر را، در قالبی فشرده و در عین ‌حال عام، به‌ این ‌شکل تعریف می‌کند که شعر گزاره‌ای اخلاقی، داستانی و به‌لحاظ کلامی خلاقانه است که در آن مؤلف مکان پایان یافتن سطرها را تعیین می‌کند. البته نکته‌ مهم این است که او در تشریح و تدقیق چنین تعریفی بحث مفصّلی ترتیب می‌دهد تا هم گستره و چارچوب‌های مفاهیم اخلاقی، داستانی و خلاقیت کلامی را تعیین کند و هم نشان دهد چرا چنین تعریفی، در ظاهری کلّی و نابسنده، می‌تواند تمام آن‌چه را که برای شعر ضروری است در خود جای دهد. مثلاً، در مورد وزن به این نکته اشاره می‌کند که اگرچه وزن مقوله‌ای مختص شعر است ولی جزو ذات شعر نیست، چراکه شعرهای زیادی بدون وزن شکل گرفته و ماندگار شده‌اند.

گرایش‌های مارکسیستی در سابقه و آثار ایگلتون مشهود است، ولی تا آن‌جاکه به این کتاب مربوط می‌شود، تحلیل‌های شعری او به‌صراحت و به‌معنایی ارتدوکسی تحت‌تأثیر نظریه‌های مارکسیستی صورت نمی‌گیرد. ایگلتون، در عین نقد وضعیتی که به‌واسطه‌ سیاست‌های سرمایه‌داری و جامعه‌ مصرف‌گرای جدید گریبان ادبیات و نقد ادبی را هم گرفته، در مقام یک نظریه‌پرداز و ناقد ادبی، ایده‌های مارکسیستی را در خود جذب و هضم کرده و به‌معنایی این نگره‌ها در او نشست کرده است و آن‌چه درنهایت از نظرات ایگلتون فهم می‌شود گشودگی به مفاهیم متعارض فرهنگی و پرداختن به جزئیات رویکردهای متفاوت شعری‌ است.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...