کتاب «حرکت امام خمینی و تجدید حیات اسلام» نوشته راشد الغنوشی، رهبر حرکت اسلامی «النهضه» تونس به همت سید هادی خسروشاهی ترجمه و باز چاپ شد.

به گزارش ایبنا به نقل از مرکز بررسی‌های اسلامی قم، بسیاری از تحلیل‌گران، آینده انقلاب کنونی مردم تونس را به دلیل نداشتن رهبری واحد، مبهم توصیف می‌کنند، اما به نظر می‌رسد خبر حضور الغنوشی با وجود پایگاه مردمی بالای وی در تونس می‎تواند تاثیرات مهمی بر آینده سیاسی این کشور بگذارد. از این روز به نظر می‌رسد مطالعه کتاب حاضر خالی از لطف نباشد.

مجموعه مقالات این کتاب به مناسبت‏های مختلف به همت خسروشاهی، ترجمه و در روزنامه اطلاعات منتشر شده‌اند و به مناسبت پانزدهمین سالگرد پیروزی انقلاب اسلامی، به صورت کتابی مستقل توسط انتشارات موسسه اطلاعات به چاپ رسیده‌اند.

مباحث کتاب درباره انقلاب اسلامی ایران و رهبری این حرکت است که موجب تجدید حیات جهان اسلام شد و به همین دلیل، مترجم نام این کتاب را «حرکت امام خمینی و تجدید حیات اسلام» انتخاب کرد.

این اثر از یک مقدمه (درباره مولف و کتاب) و چهار بخش تشکیل شده است. بخش نخست این کتاب «امام خمینی و رهبری حرکت‌های اسلامی، اخوان المسلمین، جماعت اسلامی و حرکت اسلامی ایران» نام دارد که نویسنده در آن به مقایسه تطبیقی سه حرکت اسلامی برجسته معاصر در جهان اسلام می‏پردازد و ویژگی‏ها و تمایزات امام خمینی(ره) و انقلاب اسلامی را نسبت به دیگر حرکت‌های اسلامی معاصر به اثبات می‏رساند.

مقاله «انقلاب اسلامی ایران، پیشتاز حرکت جهانی اسلام» بخش دوم و مقاله «تجدید حیات اسلام: حاکمیت علما یا روشنفکران» عنوان بخش سوم کتاب را تشکی می‌دهند. بخش چهارم کتاب نیز گفت‌وگوی نشریه «العقیده» الجزیره با راشد الغنوشی درباره حرکت اسلامی تونس و ایران اسلامی است که طی آن دیدگاه‏های حرکت اسلامی «النهضه» درباره انقلاب اسلامی ایران تبیین می‏شوند.

«راشد الغنوشی» سال 1940میلادی در روستای غنوش نزدیک تابس ـ جنوب تونس ـ به دنیا آمد، تحصیلات خود را در دانشگاه «الزیتونه» به پایان رساند و سال 1963 برای ادامه تحصیل به سوریه و مصر و سال 1968 به فرانسه رفت و در هر سه کشور به تکمیل مطالعاتش در رشته فلسفه و علوم اجتماعی پرداخت. وی پس از مراجعت به تونس به تدریس فلسفه مشغول شد و با نشر ماهنامه «المعرفه» در اوایل سال 1970 نخستین هسته‏های حرکت اسلامی تونس را تشکیل داد و به همین دلیل با مشکلات فراوانی مواجه شد، حتی تا پای چوبه دار رفت و به خارج از کشور تبعید شد. الغنوشی آثار، تألیفاتی در حوزه اجتماعی و فلسفی اسلامی دارد که برخی از آنها در کشورهای مصر، سودان، تونس، الجزایر، ترکیه، فرانسه و ایران چاپ و منتشر شده‌اند.

انتشارات اطلاعات کتاب «حرکت امام خمینی و تجدید حیات اسلام» استاد راشد الغنوشی را در 128 صفحه و در قطع رقعی، برای نخستین بار در سال 1372 منتشر و سال 1377 آن را تجدید چاپ کرد. این کتاب اکنون بازچاپ شده است.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...