کتاب "تند باد تشنه" تلخیص و بازنویسی شرفنامه نظامی گنجوی نوشته هیبت‌الله اکبر گندمانی از سوی شرکت سهامی کتابهای جیبی وابسته به انتشارات امیرکبیر منتشر شد.

به گزارش مهر، نویسنده در مقدمه این کتاب که از مجموعه "بازنویسی داستانهای منظوم" به چاپ رسیده عنوان کرده است: در این نوشتار، تلاش شده است تا متنی به خوانندگان عزیز ارائه شود که در حد امکان، ارزشها و روح متن اصلی را در خود نگاه دارد و ساختار یک اثر ادبی را به خود بگیرد. همچنین در این بازنوشته، از شرح بیت به بیت اشعار پرهیز شده است تا در قالب داستانی زیبا بتواند به ذائقه و خواسته‌های خوانندگان امروزی نزدیک شود.

کتاب "تند باد تشنه" بر اساس کتاب "شرفنامه" به تصحیح و حواشی حسن وحید دستگردی و به کوشش دکتر سعید حمیدیان، نگاشته شده است.

در این کتاب در بخش "رهایی یافتن نوشابه" می‌خوانیم: اسکندر چون از غارت و جنگ فارغ شد، در مرز کشور روس سرزمین دلپذیری یافت که آب و هوایی خوش و سلامت‌بخش داشت و بر آن شد تا چندی در آنجا بماند. سپس دستور داد تا بساط بزم بگسترند و غنیمتها را عرضه کنند. چون غنیمتها را پیش آوردند، دبیران به شمارش آنها پرداختند و برشاه عرضه کردند.

از بخشهای "تندباد تشنه" می‌توان به نامه دارا به اسکندر، به پادشاهی نشستن اسکندر، بزم اسکندر با نوشابه، رفتن اسکندر به هندوستان و رفتن اسکندر به جنگ روسیان اشاره کرد.

کتاب "تندباد تشنه" با شمارگان 3000 نسخه در 170 صفحه و به  قیمت2000 تومان منتشر شده است.

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...