• 28 آبان 1400

    من-پیش-از-تو-من-بعد-از-تو-من-وسط-تو-فاطمه-خسروانی

    کتب پشت ویترینی خیابان انقلاب، بعد از لُنگ، کاربردی‌ترین کالایی است که در ایران یافت می‌شود... الکی که نمی‌شود رفت و به دختر مردم شماره داد. باید آمادگی داشته باشید... از این کتابای کلفت دخترپسری که دیر تموم می‌شه نداری؟... بعد از اطمینان‌یافتن از این‌که تپه طاهری باقی نمانده، به جان ادبیات مظلوم می‌افتند و دست به قلم می‌برند و به تن کاغذ، درّ و گوه‌ر می‌پاشند... خواندن بنرهای تبلیغاتی، ترکیبات پفک، کامنت‌های زیرپست کارداشیان‌ها و توییت‌های «لاک زدم» و «جیش دارم» را جزو ساعات مطالعه حساب کرد ...

  • 01 اردیبهشت 1400

    نگاهی-به-دائی-جان-ناپلئون-عبدالعلی-دستغیب

    در فرانسه درس خواند و سپس به ایران بازگشت و به‌ خدمت‌ وزارت خارجه درآمد... راوی عاشق لیلی‌ دختر‌ دائی‌جان‌ شده است... بیشتر به هزل می‌پردازد تا طنز‌... ویژگی بارز این هزل ور رفتن با مسائل جنسی است... ناپلئون را سرداری بزرگ، فیلسوف، شاعر، ادیب و سیاستمداری ممتاز‌ می‌داند‌... در جنگهای کازرون‌ و ممسنی شرکت داشته، انگلیسی‌های‌ زیادی‌ را کشته و آنها نیز به‌ خون‌ وی تشنه‌اند... عصاره‌ی اشرافیت مملکت در بغل آسپیران غیاث‌آبادی... طاهره‌ زن‌ شیرعلی و اختر خواهر آسپیران هنری جز هرزگی ندارند ...

  • 02 مهر 1398

    ترانه-مرغ-سحر-زیر-تیغ-سانسور-فیلم

    ترانه‌ی مرغ سحر سروده‌ی مرحوم ملک‌الشعرای بهار است که برای نخستین بار «مرتضی نی‌داوود» تصنیفی در دستگاه ماهور برای آن ساخت. این تصنیف ابتدا با صدای «ملوک ضرابی» و بعد «قمرالملوک وزیری» اجرا شد. و البته در طول این سالها، خوانندگان بسیاری آن را مجددا اجرا کرده‌اند... این ترانه مضمونی سیاسی اجتماعی دارد و متاسفانه یا خوشبختانه همچنان با آرزوها و آمال بسیاری از مردم ایران؛ همنواست... ...

  • 17 مرداد 1398

    تاریخ-غمانگیز-روزنامه-نگاری-ایرانی-و-تمدن-2500ساله

    در فروردین 1216 شمسی، کاغذ اخبار (Newspaper) یا روزنامه‌ای در دو ورق منتشر می‌شود... تهران در آن روزگار، نزدیک چهارصدهزار جمعیت داشت... ادیب‌الممالک از ضعف مفرط جان سپرد و در دم مرگ یک دانه تخم‌مرغ در خانه او نبود... صوراسرافیل برای این راه‌اندازی شده بود تا اعتراضی باشد به فساد و خیانت رجال حکومتی... با به توپ بسته شدن مجلس، میرزا جهانگیرخان، به همراه یکی دیگر از مشروطه‌خواهان، یعنی ملک‌المتکلمین به فرمان محمدعلی شاه در باغ‌شاه به طرز فجیعی به قتل رسید. ...

  • 15 آذر 1397

    ابوالفضل-زرویینصرآباد-که-بود-و-چه-کرد-عمادالدین-قرشی

    ما که در صف از فشار همدگر زاییده‌ایم؛ صبح‌ها تا شام و شب‌ها تا سحر زاییده‌ایم... حوالی سرآسیاب مهرآباد متولد شد... از نوجوانی دلبسته اشعار نسیم‌شمال شد... خواستم بوسم سبیلش، نردبان پیدا نشد!... از مجله خورجین به گل آقا... خاطرات سرپروفسور حسنعلی‌خان مستوفی... با ایده قهرمان‌سازی تعمدی از پدرش که باغبان شریف و ساده‌زیستی بود، سروشکل گرفت... شایعه دروغین قتل به‌جای خودکشی صادق هدایت را آن‌قدر باورپذیر نوشت که روزنامه همشهری مجبور به چاپ تکذیبیه شد... با صدهزار مردم تنهایی ...

  • 30 فروردین 1397

    سیدحسن-حسینی-که-بود-و-چه-کرد-عمادالدین-قرشی

    شاعر و یکی از گزیده‌نویس‌ترین طنزنویسان معاصر... مسلط به زبان عربی بوده و با زبان‌های ترکی و انگلیسی نیز آشنا بود... در باشگاه پولاد کشتی می‌گرفت... از مجله فردوسی آغاز کرد... بعد از آزادی خرمشهر، در رادیو ارتش ماند... استعفا کرد و به تدریس مشغول شد... غزلیات «بیدل ‌دهلوی» را خواند و ضبط کرد... به سبک‌شناسی قرآن و زبان‌شناسی حافظ مشغول بود... انقلاب، یک جلاد کارکشته نیست، یک جراح تازه‌کار است... برآنم که هم‌قافیه بودن مَرد و درد، اتفاقی نیست ...

Loading
خاطرات تاریخ خاصی ندارد و سبک و سیاق نوشته می‌تواند اثر هر سلطنه یا مقرب درباری در هر زمانی باشد. و طنز بودنش باعث می‌شود که واقعی تلقی نشود... در این دولت هم هر که هوش و وقاحت باهم دارد به مقامات بالا خواهد رسید. البته هوش چندان محل اعتنا نیست، عمده وقاحت است که ماشاءالله ما رجال دولت کم نداریم... حکیم فرنگی چه سگ باشد که بواسیر ما را معاینه نماید؟ ...بی‌شعور، نکند جاسوس فرنگی هستی می‌خواهی این‌طور اسرار مملکت را به دست دشمن ترقی ایران برسانی ...
به مزاحت نگفتم این گفتار/ هزل بگذار و جد از او بردار... گلستان سعدی آکنده از این مثال‌هاست که برخی خنده‌دار است و برخی نه. هیچ‌کدام اما مستهجن نیستند و در آن نشانی از ناسزای ناموسی و... نیست؛ برخلاف خیلی‌های دیگر. مثلاً در مولانا اینها دیده می‌شود. بنگرید به داستان خر و کنیز... عبید زاکانی، ناقد اجتماعی بود و خیلی از شعرهایش نیز مستهجن... از نظر کرمر، هجویه‌سرایی را باید واکنشی به جو شریعت‌زده و استبداد سیاسی دانست... به پاسبان وسط راه، نیمه شب چه بگویم؟/ من ادیب، به یک لات بی‌ادب چه بگویم؟/مرا ...
شرح مبسوط گندکاری انسان در تاریخ: به خودش، به انسانی دیگر، به جامعه، به محیط زیست، به اقتصاد و… معتقد است گندکاری بشر شبیه انرژی است:‌ هرگز از بین نمی‌رود، بلکه از نوعی به نوع دیگر تبدیل می‌شود!... حفظ یک امپراتوری، نیازمند تلاش‌های فعال و مستمر برای افسانه‌ای کردن شرایط کنونی آن و فراموش کردن گذشته است... فهرست دانشمندانی که خودشان را با علم خودشان کشته‌اند، کم نیست... از جمله جنون‌های دیگر، اعدام تعداد بی‌شماری جادوگر در طول تاریخ بوده است ...
ترکیبی از طنز موقعیت و طنز کلامی... اول امیدش به خداست و بعد به قاطری چموش و شکمو که او هم از حمله دشمن جان سالم به در برده... با همه چیز شوخی می‌کند. همه مفاهیم جدی را از این دریچه می‌بیند بدون آنکه آن چیزها را پوچ بداند یا به آن مفاهیم بی اعتقاد باشد... تصویری واقعی و به دور از کلیشه‌های آزاردهنده و خسته کننده موسوم به دفاع مقدس... نه سوپرمن است و نه ابرانسان؛ او یک انسان طبیعی است؛ یک انسان با همه ضعفها، توانایی‌ها، شادیها و رنجهایش ...
مشاهده می‌رود که هر کس که بی‌شرمی پیشه گرفت و بی‌آبرویی مایه ساخت، پوست خلق کند... و خود را از موانع به معارج اعلی رساند... و خلایق بواسطه وقاحت از او ترسند. و آن بیچاره‌ی محروم که به سِمت حیا موسوم گشته، پیوسته در پس درها باز مانده و در دهلیز خانه‌ها سر به زانوی حرمان نهاده، چوب دربانان خورد، و پس گردن خارد، و بدیده حسرت در اصحاب وقاحت نگرد ...
کارگر سابق و کمونیست پیشین خود را برای «عروسی سرخ» با دختر یک آرایشگر، که خود نیز آرایشگر ناخن است، آماده می‌کند... سگ‌های ساختمانی که قهرمان ماجرا در آن اقامت دارد دیگر پارس نمی‌کنند؛ آنها به روی دو پای عقب می‌ایستند و تمرین بندگی می‌کنند... مدیر باغ‌وحش در جستجوی انسان‌واره‌ای است که بتواند حشره‌ی قیمتی (ساس) را، که تازه به دستش رسیده است، خوراک دهد ...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...
نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...