• 11 فروردین 1385

    کورت-ونهگات

    اصالتا آلمانی است از یک پدر آرشیتکت و مادر خانه‌دار. در جوانی برای تحصیل در رشته شیمی به دانشگاه کورنال در اتاکا، ایالت نیویورک رفت، اما در سال 1943 بدون دریافت هیچ مدرک تحصیلی دانشگاه را برای شرکت در جنگ دوم جهانی ترک کرد. مدت کمی قبل از اعزامش به جنگ، مادرش خودکشی کرد... بعد از جنگ در رشته انسان‌شناسی از دانشگاه شیکاگو در الی‌نویز اقدام به تحصیل کرد، اما در 1947 زمانی که تزش رد شد از دانشگاه خارج شد. مدتی در شرکت جنرال الکتریک مسئول روابط عمومی بود و بعد در مجلات نوشتن داستان‌های کوتاه را آغاز ...

Loading
گزیده گفت‌وگوهای نشریه پاریس ریویو با 12 نویسنده... علاقه رمان‌نویسان به مطالعه زندگی‌نامه بسیار عجیب و جالب توجه است... وقتی 13 ساله بودم دو کتابخانه هارلم را سرتا پا خوانده بودم... کرم روزنامه خواندن دارم... منتقدان را به اندازه خودشان جدی بگیرید... صفحه آخر کتاب را ۳۹ بار بازنویسی کردم... برای نویسنده شدن باید «بنویسید»... من نویسنده‌ای کاملا افقی‌ام. اگر درتختخواب یا روی نیمکتی دراز نکشم و سیگار و قهوه کنارم نباشد نمی‌توانم فکر کنم ...
خیلی کوتاه و قره قاطی و شلوغ و پلوغ است... خود را با زن لوط مقایسه می‌کند که در تلاش برای جست وجوی معنای گذشته هلاک شد... ساختار شکنی رمان بیانگر بازسازی خویشتن است... رضایت خاطر منوط است به فراموش کردن حوادث گذشته... خودآگاهی آمریکایی بی شرمانه آینده گراست؛ چراکه می‌کوشد رنج حافظه تاریخی را فراموش کند و شهری روی تپه بنا نهد... بدون رقص با مرگ، آفرینش هنری امکان پذیر نیست ...
در این سه مجلد سی نویسنده مطرح از نسل‌ها و دوره‌ها و کشورهای مختلف از شیوه کار و زندگی خود سخن گفته‌اند و از اینکه چطور زندگی می‌کنند و می‌اندیشند، چه می‌خوانند، از چه تأثیر می‌گیرند و تلقی‌شان از ادبیات و نوشتن چیست و به جهان، زندگی و آدم‌ها، تاریخ، جامعه و سیاست و کلا آنچه پیرامونشان رخ داده و رخ می‌دهد چطور می‌نگرند... کارور، مارکز، کوندرا، فاکنر، اکو و... ...
بیلی پیلگریم شخصیت اصلی رمان که تصادفاً در بمباران زنده مانده در یک لحظه در دفتر کار یا خانه‌­اش نشسته است، لحظه بعد خود را در درسدن می‌­یابد و به لحظه بعد در سیاره ترالفامادور... آنها با دانش مختصر و آرام­‌بخش‌ ­ترالفامادوری خود درجواب همه­‌چیز با ساده‌­دلی پاسخ می‌­دهند: «بله رسم روزگار چنین است»... درباره یک کشتار هیچ چیز عاقلانه­‌ای برای گفتن وجود ندارد. ...
هوور، که به بیلی پیلگریم در سلاخ‌خانه شماره 5 شباهت دارد، مردی است ثروتمند؛ اگرچه از درون شکسته است... در 1979، جایزه نوبل را در پزشکی دریافت می‌کند... نگرش او به انسانها، همانطور که به طوطی محبوبش می‌گوید، این است که «ما همگی هلیوگابالوس[امپراتور روم] هستیم! ...
در حال بارگزاری ...
در حال بارگزاری ...
ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...