کتاب «گندزدایی از مغز»  [Unfuck Your Brain: Using Science to Get Over Anxiety, Depression, Anger, Freak-outs, and Triggers] به ما می‌گوید مسئولیت این گندی که به زندگی‌تان زده‌اید با خودتان است و در هر حال باید درستش کنید.

گندزدایی از مغز»  [Unfuck Your Brain: Using Science to Get Over Anxiety, Depression, Anger, Freak-outs, and Triggers] فیث جی.هارپر [Faith G. Harper]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «گندزدایی از مغز» نوشته فیث جی.هارپر [Faith G. Harperبا ترجمه علی دیمنه از سوی بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه به چاپ رسید. این کتاب در دو بخش و یک نتیجه‌گیری تنظیم شده است. این مغز شماست که گرفتار آسیب روانی است. در بخش نخست کتاب چه شد که دخل مغزتان آمد؟ آسیب روانی مغز را از نو نظام می‌دهد، گندزدایی از مغز، بهتر شدن: بازآموزش مغز و کمک گرفتن از حرفه‌ای‌های این کار؛ انتخاب‌های درمان پرداخته است.

بخش دوم کتاب نیز به این مغز زنده شماست، به اضطراب، خشم، اعتیاد، افسردگی و اهمیت اندوه اشاره کرده است. نتیجه‌گیری نیز به حالت عادی جدیدی پرداخته و این‌که بدانید که هم ارزشمندید و هم توانمند.

کتاب «گندزدایی از مغز» برای آن‌هاست که یکبند می‌پرسند: «آخر چرا؟» همان‌ها که وقتی بچه بودند، بزرگ‌ترها را با سیل سوالات بی‌پایان شان ذله و دیوانه می‌کردند. همان‌ها که در کودکی تلاش می‌کردند با این سوال‌ها از زندگی بزرگ‌ترها سر دربیاورند و جای خودشان را در آن دنیا پیدا کنند. چون آن «چرا»ی توی سر این‌ها، مهم‌ترین اطلاعات لازم برای زندگی بود.

این کتاب برای آن‌هایی است که حالشان از شنیدن نصیحت و توصیه دیگران به هم می‌خورد. برای آن‌هایی است که دنبال راهکار و اطلاعاتی برای سر درآوردن از کار خودشان می‌گردند. شاید هم که خودتان این راه را یافته باشید یا یک روانکاور اسم و رسم‌دار را یافته‌اید که کارش را خوب بلد است و می‌داند نباید به شما امر و نهی کند. در هر دو حالت این را دیگر فهمیده‌اید که مسئولیت این گندی که به زندگی‌تان زده‌اید با خودتان است و در هر حال باید درستش کنید.

این کتاب برای آن‌هاست که یک عمر گند زده شده به اعصابشان از بس شنیده‌اند یا فکر کرده‌اند که دیوانه‌اند یا تنبل‌اند یا احمق‌اند یا زیادی حساس‌اند یا باید یک کاری با خودشان بکنند. همان آدم‌هایی که خسته شدند از بس حالشان بد بوده و دیگران هم همیشه خیال کرده‌اند این‌ها حتی با حال بدشان ساخته‌اند. بقیه یک‌جوری این حرف را می‌زنند. انگار که درماندگی انتخاب این آدم‌ها بوده است. انگار که شما خودتان دلتان نمی‌خواهد که بهتر بشوید. انگار دلتان خواسته که بدبخت باشید. این کتاب برای آن‌هایی است که دلشان این همه گند و کثافت را نمی‌خواهد ولی گیر افتاده‌اند و نمی‌دانند چرا.

نشریه «پابلیشرز ویکلی» درباه نویسنده این کتاب نوشته است: «هارپر استاد بیان آموزه‌های روان‌شناسی با زبان طنز و شوخی است. کتاب‌هایی که او نوشته، همه در همین حال‌وهواست و گاه حتی مبانی بسیار تخصصی و پیچیده پزشکی و روان‌پزشکی را با چاشنی خنده در کام و ذهن خواننده گوارا می‌سازند و به او منتقل می‌کنند. طنزی گیرا که تا میانه آن حتی متوجه نمی‌شوید یک کتاب روان‌شناسی در دست دارید.»

شبکه تلوزیونی «شوتایم» درباره این کتاب گفته است: «درست همان روزی که تصمیم گرفته‌اید کتاب دیگری نخرید، این کتاب پیدایش می‌شود و با همه‌چیز دوباره آشتی‌تان می‌دهد.»

آلن نوویان استاد دانشگاه کالیفرنیا نیز درباره کتاب «گندزدایی از مغز» معتقد است: «خواندن این کتاب را به همه کسانی توصیه می‌کنم که دلشان می‌خواهد تلنگری به ذهن خود بزنند و تصویر ذهنی خشک و بی‌روح مسایل روان‌شناسی را در سرشان بشکنند.»

کتاب «گندزدایی از مغز» نوشته فیث جی.هارپر با ترجمه علی دیمنه در 208 صفحه، شمارگان 1100 نسخه و قیمت 39 هزار و 500 تومان در قطع رقعی از سوی بنگاه ترجمه و نشر کتاب پارسه به چاپ رسید.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...