عزت‌الله انتظامی از دنیا رفت، اما آقای بازیگر هنوز هم چهره‌ای است اثرگذار در هنر ایران و روایتی است ماندگار؛ از جمله در کتاب‌هایی که از زندگی و فعالیت هنری او به‌جا مانده است.

«فکر می‌کنم ذوق و شوقی که نصیب من شده است، هیچ‌کس آن را حس نکرده است و امروز بعد از عمری طولانی کار من در دست مردم است و خوشبختانه مردم از آن رضایت دارند.»؛ حدود هفت سال می‌گذرد از روزی که عزت‌الله انتظامی در مراسم رونمایی از کتاب «من عزتم، بچه سنگلج» این جمله‌ها را بیان کرد.

من عزتم، بچه سنگلج

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ‌ایسنا، چهره‌های شناخته‌شده‌ای در این مراسم حضور داشتند، اما از میان آن‌ها حالا عنوان «زنده‌یاد» مانده است برای نام‌هایی چون عزت‌الله انتظامی و محمدابراهیم باستانی‌پاریزی.

عمر طولانی‌ای که آقای بازیگر در آن روز زمستانی به آن اشاره کرد تنها پنج سال دیگر دوام داشت؛ او در بیست‌وهفتم دی‌ماه ۱۳۹۲ از شناخت‌نامه‌اش با عنوان «من عزتم، بچه سنگلج» رونمایی کرد و در بیست‌وششم مردادماه ۱۳۹۷ از دنیا رفت.

«من عزتم، بچه سنگلج» که از مراسم رونمایی‌اش این جمله عزت‌الله انتظامی که «خوشحالم که در دوران فعالیت هنری‌ام چیزی وارد آن نشد، نه مسائل سیاسی و نه غیرسیاسی» به‌جا مانده، توسط غزاله سلطانی به رشته تحریر درآمده و نشر سخن آن را منتشر کرده است.

به گفته سلطانی، کار بر روی این کتاب از سال ۸۹ آغاز شد و در این مدت او با عزت‌الله انتظامی جلسه‌های زیادی را درباره تهیه و تنظیم آن داشت.

مقدمه کتاب «من عزتم، بچه سنگلج» که یادداشتی از «ژان کلود کاری‌یر»، فیلم‌نامه‌نویس و بازیگر فرانسوی است بارها در صفحه‌های مختلف منتشر شده است.

این کتاب که شامل عکس‌ها و خاطرات پراکنده زندگی عزت‌الله انتظامی است، توسط بهروز رضوی به کتاب صوتی تبدیل و گاهی هم در شبکه‌های مختلف رادیو و تلویزیون خوانده شده است. در ادامه بخشی از این کتاب گویا را می‌شنویم:

اما «من عزتم، بچه سنگلج» تنها عنوانی نیست که نام عزت‌الله انتظامی را در میان کتاب‌ها زنده نگه داشته است؛ تا کنون چند کتاب دیگر نیز درباره آقای بازیگر سینمای ایران به بازار کتاب رسیده است.

«آقای بازیگر: زندگی و آثار عزت‌الله انتظامی» به قلم هوشنگ گلمکانی نوشته و توسط انتشارات روزنه‌کار و همچنین قطره به انتشار و تاکنون به چاپ سوم رسیده است.

همچنین «پس پشت سحر: گفت‌وگو با عزت‌الله انتظامی» کتاب دیگری است که خسرو شهریاری آن را توسط نشر کاوشگر منتشر کرده است. این کتاب تاکنون به چاپ دوم رسیده است. در این گفت‌وگو، ضمن مروری بر تاریخچه سینمای ایران، زندگی هنری انتظامی بازگو شده است. «علل گرایش انتظامی به سینما»، «اولین بازی‌ها و فیلم او»، «تحصیلات و تجارب سینمایی او» و «جایگاه هنر نمایش و تاثیر آن در ایران» برخی مطالب این کتاب است.

علاوه بر این، «جادوی صحنه: زندگی تئاتری عزت‌الله انتظامی، به ضمیمه پیش‌پرده‌خوانی در ایران» پایان‌نامه تحصیلی‌ای است که توسط اعظم کیان‌افراز نوشته و از سوی نشر افراز منتشر شده است.

در معرفی «جادوی صحنه» که به چاپ دوم رسیده، آمده است: در این کتاب زندگی‌نامه تئاتری عزت‌الله انتظامی طی این فصول به طبع رسیده است: «از کنترلچی تا پیش‌پرده‌خوان»، «دوران پیش‌پرده‌خوانی»، «بازیگر تئاتر»، «خاطرات نوشین»، «زندان»، «سفر به آلمان»، «بازگشت به وطن»، «نمایش‌هایی برای ارتش» و «تئاتر ۲۵ شهریور، سال‌های دانشگاه». در پایان کتاب هم فهرست نمایش‌های صحنه‌ای و تلویزیونی انتظامی به همراه تصاویری از صحنه نمایش‌ها به چاپ رسیده است.

«یک عمر با عزت (یادنامه‌ زنده‌یاد عزت‌الله انتظامی)» کتاب دیگری است که محمد ولی‌زاده آن را نوشته و نشر بامداد نو منتشر کرده است.

از ۹۴ سال عمر عزت‌الله انتظامی و آثار هنری فراوانی که از او به جامانده است، تاکنون حدود پنج کتاب به رشته تحریر درآمده که اغلب هم مربوط به دهه اخیر، پیش از درگذشت او و مجموعه‌هایی از گفت‌وگوها و خاطراتش است.

عزت‌الله انتظامی متولد ۳۰ خرداد ۱۳۰۳ بود، او فارغ‌التحصیل دانشکده‌ هنرهای زیبای دانشگاه تهران بود که در سال ۱۳۳۲ به آلمان غربی رفت و در مدرسه شبانه تئاتر و سینما به نام «فولکس هوخ شوله» در «هانوفر» تحصیل کرد و در سال ۱۳۳۷ به ایران بازگشت.

از فیلم‌های سینمایی این بازیگر می‌توان به «آقای هالو»، «پستچی»، «گاو»، «ستارخان»، «صادق کرده»، «حاجی واشنگتن»، «گراند سینما»، «هامون»، «ناصرالدین شاه آکتور سینما»، «روز واقعه»، «خانه‌ای روی آب»، «دیوانه‌ از قفس پرید»، «گاوخونی»، «مینای شهر خاموش»، «آتش سبز»، «راه آبی ابریشم» و «چهل‌سالگی» و از سریال‌هایی که او در آن‌ها نقش‌آفرینی کرده می‌توان به «مسافرت»، «هزاردستان» و «محاکمه» اشاره کرد.

عزت‌الله انتظامی در بیست‌وششم مردادماه ۹۷ از دنیا رفت.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...