کتاب «سبک‌شناسی» [Stylistics: A Resource Book for Students] نوشته پاول سیمپسون [Paul Simpson] ترجمه نسرین فقیه‌ملک‌مرزبان منتشر شد.

سبک‌شناسی [Stylistics: A Resource Book for Students] نوشته پاول سیمپسون [Paul Simpson]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، این کتاب در ۴۰۰ صفحه توسط انتشارات دانشگاه الزهرا (س) منتشر شده است.

در معرفی کتاب «سبک‌شناسی» عنوان شده است: سبک‌شناسی یکی از روش‌های مورد استفاده برای تحلیل متن است. دیدگاه‌های معرفی‌شده در کتاب، دانشجویان و پژوهشگران را قادر می‌سازد متن را در لایه‌های مختلف سبکی آن و با دیدگاهی نو بررسی و تحلیل کنند. از جمله موضوعاتی که در این کتاب مطرح شده است، می‌توان به سبک‌شناسی شناختی، سبک‌شناسی روایت، دستور زبان و سبک، ایقاع و وزن، سبک‌های استعاره و گفتمان اشاره کرد. کتاب فصل‌بندی ویژه‌ای دارد و نویسنده در پیشگفتار برای مطالعه آن پیشنهادهایی به خوانندگان داده است. پیوست این کتاب شامل مقالاتی کلیدی از نامدارانی همچون راجر فالر، میک شرت، والتر نش و مری لوییز پرت است.

پاول سیمپسون، استاد و پژوهشگر برجسته، در کتابش کوشیده است منبعی قابل اعتماد و روشی آسان را برای دانشجویان و پژوهشگران ادبیات و زبانشناسی معرفی کند؛ روش‌هایی که برای متون مختلف و در همه زبان‌ها کاربرد دارد.

................ هر روز با کتاب ...............

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...