کتاب‌ «تاکستانی در رهگذر» نوشته میخائیل نعیمه [Nuaymah, Mikhail] با ترجمه صالح بوعذار منتشر شد.

تاکستانی در رهگذر میخائیل نعیمه [Nuaymah, Mikhail]

به گزارش ایسنا، این کتاب که شامل گزین‌گویه‌های فلسفی و عرفانی این شاعر و متفکر لبنانی است،  در ۱۲۷ صفحه و با قیمت ۲۰ هزار تومان به تازگی در نشر سیب سرخ منتشر شده است.

صالح بوعذار - مترجم این کتاب - درباره این اثر و نویسنده آن اظهار کرد: میخائیل نعیمه از ادیبان بزرگ لبنان و عضو «الرابطه القلمیه» و از منتقدان و اندیشمندان ادبیات معاصر عربی به شمار می‌رود. او یکی از جریان‌سازترین ادیبان لبنان و از پیشگامان مکتب رمانتیسم ادبیات عرب است که با چهره‌هایی چون خلیل مُطران، عقّاد، ابو شادی، نعیمه، ایلیا ابوماضی، نازک الملائکه و نزار قبّانی و... شناخته می‌شود.

او ادامه داد: میخائیل نعیمه در کنار «جبران خلیل جبران» و «امین الریحانی» از جمله ادیبانی بود که تأثیر فراوانی بر زبان عربی و جریان فکری جهان عرب گذشت. او هستی را با دیدی صوفیانه می‌نگرد و جهان را رنگی عرفانی می‌زند و عرفان را دارای نگاهی هنری و زیبایی‌شناختی نسبت به الهیات و دین می‌داند.

بوعذار درباره کتاب تازه منتشرشده نیز بیان کرد: ساختار کتاب «تاکستانی در رهگذر» بر اساس گزین‌گفته‌های گوناگون نعیمه است و از لحاظ مضمون ظاهراً یکپارچه نیست؛ به‌طوری که گاه چندین گزین-گفته به طور متوالی با یک مضمون می‌آیند و گاه مضامین گوناگونی پی‌درپی آمده‌اند اما در حقیقت، «تاکستانی در رهگذر» نظم پریشانی است که می‌خواهد ابتدا الگوهای ذهنی کلیشه‌شده‌ مخاطبان را درهم ریزد و طرحی نو دراندازد. سپس مخاطبان را با مضامین و بارقه‌های صوفیانه و حکمت‌آمیز خویش همراه سازد. به همین دلیل است که ما در این کتاب هیچ عنوان‌بندی یا فصل‌بندی خاصی نمی‌بینیم و مخاطبان مستقیماً به ساحت مضامین و مفاهیم کتاب پرتاب می‌شوند.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...