محسن پرویز گفت: در حوزه‌هایی که جایزه‌ی جلال آل احمد قرار است برگزیده داشته باشد، جایزه‌ی کتاب سال را نخواهیم داشت.

به گزارش ایسنا؛ معاون فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد با بیان این مطلب عنوان کرد: به دلیل هم‌پوشانی دو جایزه‌ی کتاب سال و جلال آل احمد، بخش‌های مربوط به جایزه‌ی جلال را به منزله‌ی منتخب کتاب سال تلقی می‌کنیم و برگزیدگان جایزه‌ی جلال در جایزه‌ی کتاب سال داوری نخواهند شد.

او در توضیح بیش‌تر افزود: برای این‌که هم‌پوشانی جایزه‌های جلال و کتاب سال را نداشته باشیم و همان رشته‌هایی که در کتاب سال ممکن است منتخب داشته باشند و در جایزه‌ی جلال هم منتخب دارند، از سال آتی، همکاران ما به نوعی عمل می‌کنند که جایزه‌ی جلال را به عنوان بخش کتاب سال تلقی کنیم و دو بار انتخاب نداشته باشیم.

پرویز همچنین گفت: افرادی که برگزیده می‌شوند، هم لوح جایزه‌ی جلال و هم کتاب سال را می‌گیرند؛ اما جایزه‌ای که به آن‌ها تعلق می‌گیرد، جایزه‌ی جلال است.

به گزارش ایسنا، بر اساس مصوبه‌ی شورای عالی انقلاب فرهنگی، جایزه‌ی جلال آل احمد با هدف «ارتقای زبان و ادبیات ملی ـ دینی» از رهگذر بزرگداشت پدیدآورندگان آثار ادبی برجسته، بدیع و پیشرو اهدا می‌شود و آثاری که در حوزه‌ی بررسی و انتخاب هیأت‌علمی و هیأت‌داوران قرار می‌گیرند، شامل داستان بلند و کوتاه، نقد ادبی و کتاب‌های مستندنگاری و تاریخ‌نگاری هستند.

البته معیارهای داوری جایزه‌ی کتاب سال تا کنون اعلام نشده است.

در نخستین دوره از جایزه‌ی ادبی جلال، از «قاعده‌ی بازی» فیروز زنوزی جلالی و «اژدهاکشان» یوسف علیخانی تقدیر و در پی آن، «قاعده‌ی بازی» به عنوان برگزیده‌ی جایزه‌ی کتاب سال در بخش ادبیات داستانی معرفی شد.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...