نسخه مرمت‌شده فیلم سینمایی «فردوسی» شامگاه چهارشنبه(۱۳ آذرماه) توسط موزه سینمای ایران با همکاری فیلمخانه ملی ایران در سالن فردوس به نمایش درآمد.

محمد تهامی‌نژاد پژوهشگر سینما که به عنوان کارشناس تاریخ سینما در این مراسم حضور داشت با تشکر از برگزارکنندگان این برنامه گفت: مهمترین نکته‌ای که امروز با نمایش فیلم مشخص می‌شود، اهمیت آرشیو فیلم‌ها است و ما امروز شاهد بخش گمشده‌ای از تاریخ سینما هستیم.
وی ادامه داد: پیدا شدن هر فیلمی بدین معنی است که تاریخ سینما از یک تاریخ شفاهی خارج و به یک تاریخ واقعی تبدیل می‌شود. تاریخ سینمای ما تا قبل از آن‌که فیلم‌های دوره قاجار پیدا شود، شفاهی بود.
این پژوهشگر سینما با اشاره به این‌که پیداشدن فیلم فردوسی علاوه بر نشان دادن نقش مرحوم عبدالحسین سپنتا در سینما سوال‌هایی را ایجاد می‌کند، گفت: پاسخ دادن به این سوال‌ها برای شناخت همین ۲۰ دقیقه از فیلم می‌تواند مفید باشد. این‌که این فیلم کپی نگاتیو بوده و یا پوزیتیو و بر روی آن چه چیزی نوشته شده مهم است، زیرا در بسیاری از فیلم‌هایی که در بخش نگاتیو فیلمخانه ملی موجود است، کاغذی وجود دارد که از طریق آن می‌توان بیشتر فیلم را شناخت.

فردوسی

تهامی‌نژاد ادامه داد: امروز در بسیاری از فیلمخانه‌های جهان روش‌های جدیدی برای نگهداری فیلم‌ها وجود دارد زیرا نگهداری فیلم‌ها به اندازه خود فیلم ها حائز اهمیت است و پیداشدن فیلم فردوسی این امید را در ما زنده می‌سازد که شاید روزی سایر فیلم‌های سپنتا و یا فیلم‌های دیگر تاریخ سینما همانند این فیلم پیدا شوند.
او با اشاره به این‌که تماشاگرانی که امشب در این سالن هستند جزء معدود تماشاگران فیلم «فردوسی» در ۸۵ سال گذشته هستند، گفت: این فیلم تنها یک بار آن هم در جشن هزاره فردوسی به نمایش درآمد و فیلم فردوسی را فقط شما و پهلوی اول (رضاشاه) دیده‌اید. سپنتا به عنوان نماینده رسمی شرکت امپریال فیلم کمپانی علاقه داشت در هزارمین سالروز تولد فردوسی فیلمی را درباره زندگی وی بسازد و در طوس نمایش دهد، به همین دلیل دست به ساخت این فیلم زد.

فردوسی
به گزارش ایسنا، این استاد دانشگاه یادآور شد: بنا به برخی اسناد این فیلم به سفارش وزارت معارف وقت ساخته شده است. فیلم فردوسی نخستین فیلم ایرانی است که با مشارکت و حمایت دولت ایران ساخته شده است. کارگردان اصلی این فیلم خان بابا اردشیر ایرانی بود و سپنتا  تنها به کارگران ایده می‌داد، درواقع فیلم دارای دو کارگردان بود. البته منظور از ایده مشخص نیست که آیا فیلمنامه بوده یا خیر.
او افزود: همچنین این فیلم جزء اولین فیلم‌هایی است که صدا در آن نقش مهمی دارد و دیالوگ‌ها با صدای بلند بیان شده است تا به خوبی ضبط شود و انصافا می‌توان گفت صدا عالی ضبط شده است.


تهامی‌نژاد همچنین با اشاره به شخصیت‌پردازی فردوسی در این فیلم گفت: به نظر می‌رسد در این فیلم شخصیت های ابومنصورمحمدبن رزاق و فردوسی با هم ادغام شده‌اند. این نسخه ۲۰ دقیقه‌ای نشان می‌دهد که شاهنامه فردوسی و چهارمقاله نظامی عروضی جزء منابع اصلی نگارش داستان فیلم بوده‌اند و روایت خطی فیلم از جوانی فردوسی شروع می‌شود تا به پیری می‌رسد. همان‌طور که در فیلم هم می‌بینیم فردوسی بر ایرانی بودنش بسیار تاکید داشت.
او در پایان گفت: تا پیداشدن فیلم کامل «فردوسی» و اینکه سازندگان فیلم با چه هدفی این فیلم را ساخته‌اند باید منتظر ماند و ره‌یافت سازندگان فیلم به زندگی فردوسی بدون دیدن نسخه کامل همچنان نامکشوف است و شایسته نیست که تنها با بخشی از فیلم که بازسازی شده، فیلم اصلی را سنجید.
فیلم سینمایی «فردوسی» ساخته عبدالحسین سپنتا در سال‌های ۱۳-۱۳۱۲ساخته شده و مربوط به ۸۵ سال پیش است. ۲۰ دقیقه از این فیلم ۴۰ دقیقه‌ای که توسط فیلمخانه ملی ایران مرمت شده توسط موزه سینمای ایران برای  منتقدان، علاقه‌مندان سینما، دانشجویان هنر، سینما، تاریخ و اهالی رسانه نمایش داده شد.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...