مجموعه‌داستان «سقف این‌ خانه کوتاه است» نوشته ناصح کامگاری توسط نشر گویا منتشر شد.

سقف این‌ خانه کوتاه است ناصح کامگاری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، کامگاری متولد سال ۱۳۴۲ در شهر سنندج و فارغ‌التحصیل مقطع کارشناسی رشته طراحی صحنه از دانشکده هنرهای زیباست. او که به‌عنوان نمایشنامه‌نویس، کارگردان، طراح صحنه و داستان‌نویس فعالیت می‌کند، دارای کارشناسی ارشد ادبیات نمایشی هم هست و این‌کتاب‌ها را در کارنامه دارد: ترجمه نمایشنامه «پیش از صبحانه» از یوجین اونیل، نمایشنامه «ماهی با قلاب گریخته»، نمایشنامه «مرغ باغ هپروت»، «ترانه‌ای در انتهای کوچه تاریک و پنج نمایشنامه دیگر» و مجموعه ۴ نمایشنامه «سی‌ اسفند سال کبیسه».

«سقف این‌ خانه کوتاه است» دربرگیرنده ۵۱ داستان کوتاه از این‌ نویسنده است که عناوین‌شان به‌ترتیب عبارت است از:

بر رکاب، همزلف‌ها، پرتگاه هراز، مهرشهر، رقص مرگ، نظیف، سیکلوپه، خاله مهپاره، جنایت نامکشوف راسکولنیکف، چهچهه شبانه، جنگل گیسوم، خاکستر و آبنوس، طعمه، سیناپس، آهنگ سالگرد، سقف این خانه کوتاه است، دلال، فال خال، همقطارها، آن‌ها چه می‌گفتند؟، چوپی نوروزی، سنجاقک، عیسی پیکاسو، میخک، فواره و باد، فولاد چگونه زنگار گرفت؟، دراکولا، مدیر سرخ‌رو، گیاهک سحرآمیز، بازی‌گران، یادم تو را فراموش، ناز و نظارت، چوب پنبه، کانگورو، کارمند پایه هشت در دهه شصت، جانشین، تَرَک بر سطح رنگین می‌دود، نامه بی‌نقطه، خاخاخاله رعنا در فرصت مقتضی، اسیر سلیمانی، عدنان شش بلوکی، برنوی بُرنافکن، ترم شرم، نامه خاکستری، اسمی بر ماسه ساحل، مرزبان، زنبیل، نامه مهم هوایی، خروس، مسابقه، یک پایان ساختگی.

در قسمتی از داستان «مدیر سرخ‌رو» از این‌کتاب می‌خوانیم:

آن روز لاستیک فرسوده مدتی بر فراز میله پرچم معلق ماند. از پنجره کلاس نقشه‌کشی می‌پاییدیم که چگونه بریدن طناب با کمان اره هم چاره‌ساز نشد. نزدیک ظهر نردبان چوبی بلندی آوردند که دو نفر محکم گرفتند و فراش پیر با پاهای لرزان بالا رفت و با دلهره دست دراز کرد و گره مفتولی را گشود و لاستیک را پایین انداخت. همه از پشت میزهای نقشه‌کشی نیم‌خیز شدند و شاهد بودند که چگونه آقای مدیر، با دقت لاستیک را وارسی کرد و با عصبانیت کف حیاط کوبید. آن حلقه لاستیک مثل مدرک جرمی، مدتها گوشه حیاط هنرستان ماند، تا پاییز، تا وقتی که اعتراض و اغتشاش به شهر مرزی هم رسید و نخستین لاستیکی شد که هنرجویان جلوی هنرستان آتش زدند. زمستان که انقلاب اوج گرفت شایعه ساواکی بودن آقای مدیر در شهر پیچید. شبانه خانه سازمانی حیاط پشتی هنرستان را تخلیه کرد و ناپدید شد...

حالا که سالی از انقلاب گذشته، استادکار سربه‌زیر و مرموز کارگاه فلزکاری مدیر هنرستان است و ارسلان که به‌تازگی قهرمان ژیمناستیک استان هم شده نماینده انجمن انقلابی هنرجویان.

این‌کتاب با ۱۴۲ صفحه، شمارگان ۵۰۰ نسخه و قیمت ۲۴ هزار تومان منتشر شده است.

از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...
هنر مدرن برای او نه تزئینی یا سرگرم‌کننده، بلکه تلاشی برای بیان حقیقتی تاریخی و مقاومت در برابر ایدئولوژی‌های سرکوبگر بود... وسیقی شوئنبرگ در نگاه او، مقاومت در برابر تجاری‌شدن و یکدست‌شدن فرهنگ است... استراوینسکی بیشتر به سمت آیین‌گرایی و نوعی بازنمایی «کودکانه» یا «بدوی» گرایش دارد که می‌تواند به‌طور ناخواسته هم‌سویی با ساختارهای اقتدارگرایانه پیدا کند ...