به گزارش ایرنا، کتاب قفل‌های دست‌ساز آذربایجان نوشته رحمان احمدی‌ ملکی را مؤسسه تألیف، ترجمه و نشر آثار هنری(متن) منتشر کرد.

براساس اعلام روز شنبه روابط‌عمومی فرهنگستان هنر، این کتاب در چهار فصل شامل پیشینه تاریخی قفل‌سازی، قفل‌های ثابت چوبی، قفل‌های ثابت فلزی و قفل‌های آویز تهیه شده است.

نویسنده در مقدمه کتاب آورده است: «در بررسی حاضر دو جنبه (علائم و نسبت‌های هنری و گونه‌های کاربردی مبتکرانه) در مقایسه با هم مورد انطباق و بازنگری قرار گرفته‌اند. در روند تحقیق، انواع مختلف قفل‌ها به سه گروه عمده تقسیم شده است: ۱. چوبی متصّل به درها (قفل‌های کلون‌دار)؛ ۲. فلزی متصّل به درها و تعبیه‌شده در صندوق‌ها؛ و در نهایت ۳. قفل‌های فلزی منفصل (آویز). در معدود کتاب‌ها و تحقیق‌هایی که درباره قفل‌ها در دست داریم، غالباً از نوع سوم تصاویری ارائه و به شرح کوتاهی درباره آنها پرداخته شده است. در عین حال که گاه اشاره‌ای کوتاه به قفل‌های نوع اول می‌گردد، اما تقریباً در هیچ‌یک از آنها بررسی قابل‌توجهی از قفل‌های نوع دوم دیده نمی‌شود؛ در حالی که این نوع قفل‌ها با تنوع و ساختارهای بسیار بدیع و پربازده، یکی از گونه‌های منحصر و متناسب با مکان کاربرد در برخی محیط‌ها و مناطق، به‌ویژه آذربایجان بوده‌اند. در نوشتار اخیر با توجه به کیفیت فنی و هنری قفل‌های دیگر تلاش بر این بوده که در حد امکان قسمتی از این خلأ پر شده و شماری از قفل‌های فلزی نیز بررسی شوند.»

کتاب قفل‌های دست‌ساز آذربایجان را مؤسسه تألیف، ترجمه و نشر آثار هنری (متن) در ۳۵۶ صفحه و با شمارگان ۵۰۰ نسخه، با بهای ۶۰هزار تومان روانه بازار کتاب کرده است.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...