بازماندگان «ویکتور هوگو » در شکایت از یک ناشر فرانسوی به خاطر انتشار کتابی با ارجاعات فراوان به شاهکار «بینوایان» شکست خوردند.

به گزارش فارس، بازماندگان «ویکتور هوگو» پیش از این از انتشارات «پلون» فرانسه به خاطر انتشار دو رمان به دادگاه این کشور شکایت کرده بودند.
این دو کتاب نوشته «فرانسوا سرزا» نویسنده رمان «کوزت» است که رمان «بینوایان» ویکتور هوگو را با تخیل خود ادامه داده است.
بازماندگان «ویکتور هوگو» معتقدند که این کتاب‌ها ارجاعات فراوانی به کتاب «بینوایان» دارد و کپی‌رایت آن‌ها را زیر پا گذاشته است.

این در حالی است که دادگاه پاریس دیروز با اعلام رای این شکایت را رد کرد و بازماندگان هوگو را به پرداخت ده هزار یورو غرامت محکوم کرد.
دادگاه پاریس اعلام کرد که این دو اثر از «بینوایان» الهام فراوانی نگرفته‌اند و لطمه‌ای به این شاهکار ادبیات فرانسه نمی‌زنند.

عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...