کتاب «کندوکاوی در تاریخ کار؛ از عصر سنگ تا روزگار روبات‌ها» [Work : a deep history, from the stone age to the age of robots] نوشته جیمز سوزمن [James Suzman] با ترجمه حسن افشار توسط نشر مرکز منتشر شد.

کندوکاوی در تاریخ کار؛ از عصر سنگ تا روزگار روبات‌ها» [Work : a deep history, from the stone age to the age of robots] نوشته جیمز سوزمن [James Suzman]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نسخه اصلی این‌کتاب سال ۲۰۲۱ منتشر شده است.

جیمز سوزمن نویسنده این‌کتاب، انسان‌شناس و استاد کمبریج است. او متولد ژوهانسبورگ در آفریقای جنوبی است و سال ۱۹۹۹ مدرک کارشناسی ارشد خود را در رشته انسان شناسی اجتماعی از دانشگاه سنت اندروز گرفت. سال ۱۹۹۶ هم مدرک دکترای انسان‌شناسی اجتماعی را از دانشگاه ادینبورگ دریافت کرد.

این‌مولف در پیشگفتار «کندوکاوی در تاریخ کار» از مساله اقتصاد و انقلاب صنعتی شروع می‌کند و می‌گوید انقلاب صنعتی اول از دودکش موتور بخار زغال‌سنگ تنوره کشید و انقلاب صنعتی دوم هم از پریز برق پیدا شد. انقلاب سوم هم به‌شکل ریزپرداز الکترونیکی خود را نشان داد. در حال حاضر ما در میانه انقلاب صنعتی چهارم قرار داریم که ثمره ازدواج انبوهی از فناوری‌های مجازی، زیست‌شناختی و فیزیکی است و گفته می‌شود میزان دگرگون‌کنندگی‌اش سرعت تصاعدی خیلی بیشتری نسبت به دیگر انقلاب‌ها دارد.

سوزمن می‌گوید برخی اقتصاددانان در توضیح مساله‌ اقتصاد، یا اقتصاد کمیابی، می‌گویند انسان، نفرین‌شده‌ اشتهای سیری‌ناپذیرش است و به این‌دلیل که منابع کافی برای ارضای اشتهای همه وجود ندارد، همه‌چیز کمیاب است. این دیدگاه که خواسته‌های ما نامحدود ولی منابع محدودند، قلب تپنده‌ این تعریف از علم اقتصاد است: مطالعه‌ چگونگی تخصیص منابع کمیاب برای برآورده ساختن نیازها و خواسته‌های مردم. نویسنده کتاب پیش‌رو می‌گوید ایجاد ثبات در بازارها، نظام مالی، اشتغال، و نظام پولی هم از وظایف علم اقتصاد است. پس با این‌نگاه اقتصاددانان، کمیابی عاملی است که ما را به کار کردن وامی‌دارد، چون تنها با کار است که می‌شود بین خواسته‌های ظاهراً نامحدود و منابع محدودمان پل بزنیم.

کتاب پیش‌رو ۴ بخش اصلی دارد که در مجموع ۱۵ فصل را در خود جا داده‌اند. بخش اول، «سرآغاز» است که چهار فصل «زندگی یعنی کار»، «دست‌های بی‌کار و منقارهای پرکار»، «ابزارها و مهارت‌ها» و «مواهب دیگر آتش»‌ را در بر می‌گیرد. دومین‌بخش کتاب «محیط محتاط» عنوان دارد و ۲ فصل «جامعه مرفه اولیه»‌ و «ارواح در جنگل» را شامل می‌شود.

«کار توان‌فرسای مزرعه» سومین‌بخش کتاب است که فصول هفتم تا دهم را با این‌عناوین در بر می‌گیرد: «پرش از پرتگاه»، «سورچرانی‌ها و تنگ‌سالی‌ها»، «وقت طلاست» و «نخستین ماشین‌ها». فصول یازدهم تا پانزدهم کتاب هم در بخش چهارم «آفریدگان شهر» قرار دارند که اسامی‌شان به این‌ترتیب است: «چراغ‌های پرنور»،‌ «بیماری فزون‌خواهی»، «استعدادهای برتر»، «مرگ یک مزدبگیر» و «بیماری تازه».

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

تصادفی نبود که پارچه و پوشاک نخستین تولیدات انبوه در انقلاب صنعتی بریتانیا بودند. روستاییان در همیشه تاریخ صرفا با نظر به جنبه‌های عملی کارشان لباس می‌پوشیدند، ولی شهرنشینان حتی در دوران باستان اغلب برای جلب توجه لباس انتخاب می‌کردند. مگر نه این‌که در میدان پر ازدحام شهر، اگر عوام و خواص یک‌جور لباس می‌پوشیدند قابل تشخیص از یکدیگر نمی‌شدند. گرایش اقشار و اصناف فرودست شهری در سرتاسر جهان به تقلید از فرادستان همیشه غرولند رجالی را به دنبال می‌آورد که می‌خواستند یگانگی بصری خود را حفظ کنند. برخی بزرگان شهری، مثل درباریان «خورشیدشاه» لویی چهاردهم که با کلاه‌گیس و جامه‌های پر از منجوق و پولک در باغ‌های کاخ ورسای قدم می‌زدند، دانسته و آگاهانه این سر و وضع مسخره و لباس‌های گران‌قیمت را برمی‌گزیدند تا تهی‌دستان بضاعت تقلید از آنها را نداشته باشند. دیگران از جمله رومیان، با قانون‌گذاری، محدودیت‌هایی برای پوشش طبقات مختلف ایجاد می‌کردند.

این‌کتاب با ۴۱۴ صفحه، شمارگان ۷۰۰ نسخه و قیمت ۳۱۵ هزار تومان منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

در قرن بیستم مشهورترین صادرات شیلی نه استخراج از معادنش که تبعیدی‌های سیاسی‌اش بود. در میان این سیل تبعیدی‌ها چهره‌هایی بودند سخت اثرگذار که ازجمله‌ی آنها یکی‌شان آریل دورفمن است... از امید واهی برای شکست دیکتاتور و پیروزی یک‌شبه بر سیاهی گفته است که دست آخر به سرخوردگی جمعی ختم می‌شود... بهار پراگ و انقلاب شیلی، هردو به‌دست نیروهای سرکوبگر مشابهی سرکوب شده‌اند؛ یکی به دست امپراتوری شوروی و دیگری به دست آمریکایی‌ها ...
اصلاح‌طلبی در سایه‌ی دولت منتظم مطلقه را یگانه راهبرد پیوستن ایران به قافله‌ی تجدد جهانی می‌دانست... سفیر انگلیس در ایران، یک سال و اندی بعد از حکومت ناصرالدین شاه: شاه دانا‌تر و کاردان‌تر از سابق به نظر رسید... دست بسیاری از اهالی دربار را از اموال عمومی کوتاه و کارنامه‌ی اعمالشان را ذیل حساب و کتاب مملکتی بازتعریف کرد؛ از جمله مهدعلیا مادر شاه... شاه به خوبی بر فساد اداری و ناکارآمدی دیوان قدیمی خویش واقف بود و شاید در این مقطع زمانی به فکر پیگیری اصلاحات امیر افتاده بود ...
در خانواده‌ای اصالتاً رشتی، تجارت‌پیشه و مشروطه‌خواه دیده به جهان گشود... در دانشگاه ملی ایران به تدریس مشغول می‌شود و به‌طور مخفیانه عضو «سازمان انقلابی حزب توده ایران»... فجایع نظام‌های موجود کمونیستی را نه انحرافی از مارکسیسم که محصول آن دانست... توتالیتاریسم خصم بی چون‌وچرای فردیت است و همه را یکرنگ و هم‌شکل می‌خواهد... انسانها باید گذشته و خاطرات خود را وا بگذارند و دیروز و امروز و فردا را تنها در آیینه ایدئولوژی تاریخی ببینند... او تجدد و خودشناسی را ملازم یکدیگر معرفی می‌کند... نقد خود‌ ...
تغییر آیین داده و احساس می‌کند در میان اعتقادات مذهبی جدیدش حبس شده‌ است. با افراد دیگری که تغییر مذهب داده‌اند ملاقات می‌کند و متوجه می‌شود که آنها نه مثل گوسفند کودن هستند، نه پخمه و نه مثل خانم هاگ که مذهبش تماما انگیزه‌ مادی دارد نفرت‌انگیز... صدا اصرار دارد که او و هرکسی که او می‌شناسد خیالی هستند... آیا ما همگی دیوانگان مبادی آدابی هستیم که با جنون دیگران مدارا می‌کنیم؟... بیش از هر چیز کتابی است درباره اینکه کتاب‌ها چه می‌کنند، درباره زبان و اینکه ما چطور از آن استفاده می‌کنیم ...
پسرک کفاشی که مشغول برق انداختن کفش‌های جوزف کندی بود گفت قصد دارد سهام بخرد. کندی به سرعت دریافت که حباب بازار سهام در آستانه ترکیدن است و با پیش‌بینی سقوط بازار، بی‌درنگ تمام سهامش را فروخت... در مقابلِ دنیای روان و دلچسب داستان‌سرایی برای اقتصاد اما، ادبیات خشک و بی‌روحی قرار دارد که درک آن از حوصله مردم خارج است... هراری معتقد است داستان‌سرایی موفق «میلیون‌ها غریبه را قادر می‌کند با یکدیگر همکاری و در جهت اهداف مشترک کار کنند»... اقتصاددانان باید داستان‌های علمی-تخیلی بخوانند ...