«حیاط نفرین شده» [The damned yard] نوشته ایوو آندریچ [Ivo Andrić] با ترجمه سید‌میثم میرهادی از سوی انتشارات تداعی منتشر شد.

حیاط نفرین شده» [The damned yard] نوشته ایوو آندریچ [Ivo Andrić

به گزارش کتاب نیوز به نقل از تسنیم،‌ ایوو آندریچ معروف‌ترین نویسنده اهل بالکان و برنده جایزه نوبل ادبیات در سال 1961 است. بسیاری از اهلی ادبیات با وجود اینکه او با رمان «پلی بر روی رودخانه درینا» در دنیا شناخته شده است، «حیاط‌نفرین شده» را بهترین اثر او می‌دانند. این ادبیات نثری خاص و منحصر به فرد که نماینده‌ای شاخص از ادبیات خاص و شکوهمند اروپای شرقی در قرن بیستم است را در خود داراست و روایتی تاریخی برای تمامی قرون و مخاطبانی دارد که حتی سال‌ها بعد از وفات نویسنده به دنیا آمده‌اند.

نویسنده در این کتاب داستانی هیجان‌انگیز را در دل یکی از مخوف‌ترین بازداشت‌گاه‌های امپراطوری عثمانی آن هم در واپسین سال‌های حیات آن روایت می‌کند.

نوشته‌های آندریچ عمدتا با دوره زمانی تسلط عثمانی بر منطقه بالکان و بوسنی و هرزگوین مرتبط است و در این رمان نیز روایتی از زندگی و زمانه یک زندانی در زندانی تحت کنترل حکومت عثمانی در واپسین سالهای زندگی او روایت می‌شود.

آندریچ نهم اکتبر سال 1892 در منطقه دولاتس در نزدیکی شهر تراونیک در مرکز بوسنی و هرزگوین که در آن زمان بخشی از امپراطوری اتریش ـ مجار بود، از پدر و مادری کروات به دنیا آمد. وی در سال 1924 با درجه دکتری در تاریخ و ادبیات رشته از دانشگاه گراتس فارغ التحصیل شد. وی مدتی در نمایندگی سیاسی یوگسلاوی در بریتانیا مشغول به کار و در سال 1939 به عنوان سفیر یوگسلاوی در آلمان عازم ماموریت شد، ماموریتی که دو سال بعد، در پی حمله ارتش آلمان نازی به یوگسلاوی به پایان رسید. آندریچ که خود را به بلگراد تحت اشغال رسانیده بود، در تمام طول جنگ به زندگی در سکوت در منزل یکی از دوستانش بسنده کرد و در همین دوران بود که اثر معروف خود، «پلی بر روی رودخانه درینا» را به رشته تحریر در آورد، اثری که در سال 1961 برنده جایزه نوبل ادبیات شد.

انتشارات تداعی این کتاب را در 132 صفحه به قیمت 74 هزار تومانت منتشر وروانه بازار نشر کرده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...