«مسئله مدرسه؛ بازاندیشی انتقادی در آموزش و پرورش ایران» به قلم دکتر نعمت‌الله فاضلی توسط انتشارات هوش ناب منتشر شد.

مسئله مدرسه یا بازاندیشی انتقادی در آموزش و پرورش به روایت نعمت‌الله فاضلی

به گزارش کتاب نیوز، دکتر فاضلی در این کتاب با رویکردی تاریخی، اجتماعی و فرهنگی به مسائل مختلف آموزش و پرورش ایران و آنچه که در کلاس‌های درس و مدارس ما می‌گذرد؛ می‌پردازد.

نویسنده‌‌ی فاضل این کتاب در 15 فصل به مسائل معلمان؛ دانش‌آموزان و مدیران به تفکیک و در مجموع پرداخته است. برنامه درسی و پداگوژی آموزشی از دیگر مباحث محوری و کلیدی کتاب است که در چندین فصل به آن‌ها پرداخته شده است. مسئله سواد و سوادآموزی خصوصا از منظر انتقادی نیز از مباحث مهم کتاب است و فاضلی در سه فصل به طور جامع مسئله بی‌سوادی، کم‌سوادی و نیز جایگاه سواد انتقادی در جامعه امروز ایران را تحلیل و بررسی می‌کند.

فاضلی در موخره کتاب توضیح می‌دهد که چرا به‌رغم تمام مسائل و مشکلاتی که معلمان و دبیران با آن مواجهند، هنوز جامعه ایران برای این سفیران فرهنگ و ادب و تاریخ خود، ارزش و اعتبار قائل است و چگونه می‌توان این عزت و آبروی جامعه علم و فرهنگ را در جهت رشد و توسعه کشور به خدمت گرفت.

کتاب با مقدمه‌ای از دکتر محمدرضا سرکار آرانی، استاد ایرانی دانشگاه ناگویای ژاپن آغاز شده است.

عناوین فصول کتاب «مسئله مدرسه» عبارتند از:
فصل اول: مرگ مدرسه یا مرگ سوژه / فصل دوم: آموزش و مسئله شهروندی / فصل سوم: مسئله معلمی / فصل چهارم: یاددهی و یادگیری در دوره بحران / فصل پنجم: معلمی بازاندیشانه
فصل ششم: سفری به دنیای درون معلم / فصل هفتم: انشا‌ء و معلمی / فصل هشتم: فرار از مدرسه / فصل نهم: بحران بی‌سوادی در ایران / فصل دهم: چرا باید باسواد شویم؟
فصل یازدهم: سواد انتقادی / فصل دوازدهم: کدام پداگوژی؟ / فصل سیزدهم: مسئله آموزش ابتدایی / فصل چهاردهم: بوم‌شناسی و مسئله یادگیری / فصل پانزدهم: مسئولیت ما چیست؟
موخره: «آموزش» چشم و «معلمان» آبروی جامعه‌اند

کتاب «مسئله مدرسه؛ بازاندیشی انتقادی در آموزش و پرورش ایران» به قلم دکتر نعمت‌الله فاضلی در 296 صفحه توسط انتشارات هوش ناب منتشر شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...