چاپ دوم کتاب «راهنمای ربّانی در تشیّع نخستین: سرچشمه‌های عرفان در اسلام» [The divine guide in early Shiʻism] نوشته محمدعلی امیرمعزی و ترجمه نورالدین الله‌دینی توسط نشر نامک منتشر شد.

راهنمای ربّانی در تشیّع نخستین: سرچشمه‌های عرفان در اسلام» [The divine guide in early Shiʻism]  محمدعلی امیرمعزی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، نشر نامک دومین چاپ کتاب «راهنمای ربّانی در تشیّع نخستین: سرچشمه‌های عرفان در اسلام» نوشته محمدعلی امیرمعزی و ترجمه نورالدین الله‌دینی را در ۳۶۰ صفحه و بهای ۱۲۵ هزار تومان منتشر کرد. چاپ نخست این کتاب سال ۱۳۹۸ با شمارگان ۱۳۷۵ نسخه و بهای ۴۶ هزار تومان منتشر شده بود.

محمدعلی امیرمعزی، شیعه‌پژوه ایرانی‌تبار ساکن پاریس و استاد مدرسه مطالعات عالی دانشگاه سوربن، معتقد است، آنچه که امروز ما به‌عنوان مجموعه عقاید تشیع با آنها مواجهیم، بیشتر افکار و نظریه‌پردازی‌های گروه‌های مختلف اصولی‌ها، فقها، متکلمان و حتی اخباری‌ها هستند که تحت عنوان عقاید امامیه ارائه می‌شوند، که در طی سال‌ها و قرون متمادی بر آموزه‌های اصلی ائمه و شیعیان افزوده شده و آموزه‌های ناب شیعی زیرِ انبوهی از این نظریات مختلف مدفون شده‌ است.

نویسنده کتاب با دعوت از مخاطب به سفری تاریخی به گذشته و به‌خصوص دوره امامان و رجوع به منابع شیعی همان دوران ـ که آنها را منابع دست‌اول شیعی می‌داند ـ درپی یک اکتشاف و زدودن غبار از پدیدار آموزه‌های ناب شیعی است. در این سفر اکتشافی درمی‌یابیم که حدس هانری کربن صاحب کرسی سلف نویسنده در مدرسه مطالعات عالی درست بود که عرفان در اسلام قطعاً ریشة شیعی دارد و ما با مذهبی باطنی و فراعقلانی روبه‌رو هستیم که ویژگی اصلی جهان‌بینی آن امام محوری است و کل این مذهب حول شخص راهنمای کامل (امام) چه در بُعد وجودی و چه در بُعد تاریخی‌اش می‌چرخد.

از این رو مؤمن که به اعتبار این جهان‌بینی کسی نیست جز معتقد به این امام وجودی و تاریخی، با دیدن نور امام در قلبش که مظهر نور زمینی و صفات فعلی خداوند در این جهان است به رستگاری می‌رسد. از این‌رو طبق احادیثی که نویسنده بنیان‌های نظری خود را بر آن استوار کرده وظیفه راهبری همه مؤمنان عالم به‌سوی رستگاری و سعادت تنها با ولی خدا و امام معصوم است و فقط توسط او انجام خواهد گرفت و کسی جز امام معصوم شایسته پوشیدن این رَدای هدایت و راهبری نیست.

................ هر روز با کتاب ...............

نگاه تاریخی به جوامع اسلامی و تجربه زیسته آنها نشان می‌دهد که آنچه رخ داد با این احکام متفاوت بود. اهل جزیه، در عمل، توانستند پرستشگاه‌های خود را بسازند و به احکام سختگیرانه در لباس توجه چندانی نکنند. همچنین، آنان مناظره‌های بسیاری با متفکران مسلمان داشتند و کتاب‌هایی درباره حقانیت و محاسن آیین خود نوشتند که گرچه تبلیغ رسمی دین نبود، از محدودیت‌های تعیین‌شده فقها فراتر می‌رفت ...
داستان خانواده شش‌نفره اورخانی‌... اورهان، فرزند محبوب پدر است‌ چون در باورهای فردی و اخلاق بیشتر از همه‌ شبیه‌ اوست‌... او نمی‌تواند عاشق‌ شود و بچه‌ داشته‌ باشد. رابطه‌ مادر با او زیاد خوب نیست‌ و از لطف‌ و محبت‌ مادر بهره‌ای ندارد. بخش‌ عمده عشق‌ مادر، از کودکی‌ وقف‌ آیدین‌ می‌شده، باقی‌مانده آن هم‌ به‌ آیدا (تنها دختر) و یوسف‌ (بزرگ‌‌ترین‌ برادر) می‌رسیده است‌. اورهان به‌ ظاهرِ آیدین‌ و اینکه‌ دخترها از او خوش‌شان می‌آید هم‌ غبطه‌ می‌خورد، بنابراین‌ سعی‌ می‌کند از قدرت پدر استفاده کند تا ند ...
پس از ۲۰ سال به موطن­‌شان بر می­‌گردند... خود را از همه چیز بیگانه احساس می‌­کنند. گذشت روزگار در بستر مهاجرت دیار آشنا را هم برای آنها بیگانه ساخته است. ایرنا که که با دل آکنده از غم و غصه برگشته، از دوستانش انتظار دارد که از درد و رنج مهاجرت از او بپرسند، تا او ناگفته‌­هایش را بگوید که در عالم مهاجرت از فرط تنهایی نتوانسته است به کسی بگوید. اما دوستانش دلزده از یک چنین پرسش­‌هایی هستند ...
ما نباید از سوژه مدرن یک اسطوره بسازیم. سوژه مدرن یک آدم معمولی است، مثل همه ما. نه فیلسوف است، نه فرشته، و نه حتی بی‌خرده شیشه و «نایس». دقیقه‌به‌دقیقه می‌شود مچش را گرفت که تو به‌عنوان سوژه با خودت همگن نیستی تا چه رسد به اینکه یکی باشی. مسیرش را هم با آزمون‌وخطا پیدا می‌کند. دانش و جهل دارد، بلدی و نابلدی دارد... سوژه مدرن دنبال «درخورترسازی جهان» است، و نه «درخورسازی» یک‌بار و برای همیشه ...
همه انسان‌ها عناصری از روباه و خارپشت در خود دارند و همین تمثالی از شکافِ انسانیت است. «ما موجودات دوپاره‌ای هستیم و یا باید ناکامل بودن دانشمان را بپذیریم، یا به یقین و حقیقت بچسبیم. از میان ما، تنها بااراده‌ترین‌ها به آنچه روباه می‌داند راضی نخواهند بود و یقینِ خارپشت را رها نخواهند کرد‌»... عظمت خارپشت در این است که محدودیت‌ها را نمی‌پذیرد و به واقعیت تن نمی‌دهد ...