«ژوزه ساراماگو» نویسنده پرتغالی برنده نوبل ادبیات سال 1998 از «منتظر الزیدی» خبرنگار عراقی، برای پرتاب کفش‌ به سوی «جرج بوش» حمایت کرد.

به گزارش خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اینترنتی رادیو روبلده هاوانا، «ژوزه ساراماگو» نویسنده رمان پرفروش «کوری» که این روزها کتاب تازه‌ای به نام «سفر فیل» را راهی بازار کتاب اسپانیا کرده، در یک کنفرانس مطبوعاتی در «مادرید» از این اقدام «منتظر الزیدی» دفاع کرده است.

ساراماگو در همین باره گفت: «چه‌قدر خنده‌دار است که آدم به کنفرانسی مطبوعاتی در کشوری برود که خودش در نابود کردنش نقش داشته و با دو کفش مورد استقبال قرار بگیرد و به اندازه سگ نزول پیدا کند. بدترین ناسزا نزد مسلمانان همین بلایی است که سر بوش آمده است.»

رمان «سفر فیل» جدیدترین رمان «ساراماگو» نویسنده 86 ساله پرتغالی است و به تازگی در اسپانیا به چاپ دوم نیز رسیده است. «ساراماگو» چندی پیش بر اثر بیماری در بیمارستان بستری بوده و درباره‌اش به خبرگزاری فرانسه گفت: «درس‌های تازه‌ای از این ایام گرفتم و نوعی مرگ را در زندگی تجربه کردم.»

رمان «سفر فیل» بر اساس یک واقعه تاریخی واقعی نوشته شده و سفر فیلی به نام «سولومون» از لیسبون به وین است. این فیل هدیه شاه «جان» سوم پرتغال به پسرخاله‌ی خود «ماکسیمیلان» است که در اطریش حکومت می‌کند. این رمان توسط یک استاد دانشگاه روایت می‌شود.

«ساراماگو» همچنین پیش از این نیز با ستایش «منتظر الزیدی» در وبلاگ خود او را خبرنگار شجاعی خوانده بود.

کتاب جدید کانمن به مقایسه موارد زیادی در تجارت، پزشکی و دادرسی جنایی می‌پردازد که در آنها قضاوت‌ها بدون هیچ دلیل خاصی بسیار متفاوت از هم بوده است... عواملی نظیر احساسات شخص، خستگی، محیط فیزیکی و حتی فعالیت‌های قبل از فرآیند تصمیم‌گیری حتی اگر کاملاً بی‌ربط باشند، می‌توانند در صحت تصمیمات بسیار تاثیر‌گذار باشند... یکی از راه‌حل‌های اصلی مقابله با نویز جایگزین کردن قضاوت‌های انسانی با قوانین یا همان الگوریتم‌هاست ...
لمپن نقشی در تولید ندارد، در حاشیه اجتماع و به شیوه‌های مشکوکی همچون زورگیری، دلالی، پادویی، چماق‌کشی و کلاهبرداری امرار معاش می‌کند... لمپن امروزی می‌تواند فرزند یک سرمایه‌دار یا یک مقام سیاسی و نظامی و حتی یک زن! باشد، با ظاهری مدرن... لنین و استالین تا جایی که توانستند از این قشر استفاده کردند... مائو تسه تونگ تا آنجا پیش رفت که «لمپن‌ها را ذخایر انقلاب» نامید ...
نقدی است بی‌پرده در ایدئولوژیکی شدن اسلامِ شیعی و قربانی شدن علم در پای ایدئولوژی... یکسره بر فارسی ندانی و بی‌معنا نویسی، علم نمایی و توهّم نویسنده‌ی کتاب می‌تازد و او را کاملاً بی‌اطلاع از تاریخ اندیشه در ایران توصیف می‌کند... او در این کتاب بی‌اعتنا به روایت‌های رقیب، خود را درجایگاه دانایِ کل قرار داده و با زبانی آکنده از نیش و کنایه قلم زده است ...
به‌عنوان پیشخدمت، خدمتکار هتل، نظافتچی خانه، دستیار خانه سالمندان و فروشنده وال‌مارت کار کرد. او به‌زودی متوجه شد که حتی «پست‌ترین» مشاغل نیز نیازمند تلاش‌های ذهنی و جسمی طاقت‌فرسا هستند و اگر قصد دارید در داخل یک خانه زندگی کنید، حداقل به دو شغل نیاز دارید... آنها از فرزندان خود غافل می‌شوند تا از فرزندان دیگران مراقبت کنند. آنها در خانه‌های نامرغوب زندگی می‌کنند تا خانه‌های دیگران بی‌نظیر باشند ...
تصمیم گرفتم داستان خیالی زنی از روستای طنطوره را بنویسم. روستایی ساحلی در جنوب شهر حیفا. این روستا بعد از اشغال دیگر وجود نداشت و اهالی‌اش اخراج و خانه‌هایشان ویران شد. رمان مسیر رقیه و خانواده‌اش را طی نیم قرن بعد از نکبت 1948 تا سال 2000 روایت می‌کند و همراه او از روستایش به جنوب لبنان و سپس بیروت و سپس سایر شهرهای عربی می‌رود... شخصیت کوچ‌داده‌شده یکی از ویژگی‌های بارز جهان ما به شمار می‌آید ...