دوره جدید فصلنامه فرهنگ و ادبیات بارثاوا، با صاحب امتیازی و مدیر مسئولی علی رزاقی بهار منتشر شد که شورای سردبیری آن توسط سروش مظفرمقدم، علی صنعوی، محمد میرشاهی و فاطمه زنده‌بودی اداره می‌شود.

فصلنامه بارثاوا

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، دوره جدید فصلنامه فرهنگ و ادبیات (تخصصی ادبیات داستانی) بارثاوا با مدیرمسئولی علی رزاقی بهار، توسط شورای سردبیری با عضویت سروش مظفرمقدم، علی صنعوی، محمد میرشاهی، فاطمه زنده‌بودی و مهدی صابری، دبیر تحریریه آغاز به کار کرد.

محمدباقر کلاهی اهری، افشین شحنه‌تبار، هادی تقی‌زاده و رضا سلیمان نوری شورای سیاست‌گذاری فصلنامه فرهنگ و ادبیات بارثاوا تشکیل می‌دهند و بنابر آن‌چه گفته شد، رویکرد تخصصی بارثاوا به داستان، روایت، ترجمه داستان و معرفی کتاب در ژانر ادبیات داستانی می‌پردازد.

در این شماره از بارثاوا به داستان‌ها، روایت‌ها و ترجمه‌هایی از قاسم صنعوی، علی صنعوی، محسن مدیرشانه‌چی، احمد حسن‌زاده، احمد آرام، هادی تقی‌زاده، مسعود بربر، احمد دریانورد، مهدی صابری، مرجان صادقی، سروش مظفرمقدم، ستاره قره‌باغ‌نژاد، رضا طوسی، مهدی انصاری، فاطمه زنده‌بودی، نادر اقدام، سجاد رزاقی، روژین تقی‌زاده، انیرحسین رزاق، الهام پارسا، زیبا راستین، سمیرا آرامی، فرزانه صدیقی، معصومه قدردان، یاشین آزادبیگی، الهه عضدی‌نیا و درنا سواپا پرداخته شده است.

در یادداشتی از مدیر مسئول آمده که «یکسال از انتشار آخرین شماره مجله بارثاوا گذشت. 25 شماره پیشین هریک ماجرایی داشت از دشواری‌ها و تضییقات تا گرانی‌ها و بی‌مهری‌ها و در مقابل این همه، سخت‌جانی‌ها و دلدادگی‌ها بود که مجله را روی گیشه می‌نشاند و حلاوتش کام دوستان بارثاوا را شیرین می‌کرد.
سعی ما بر آن بود تا صدای ادبیات و هنر خراسان باشیم. صدایی که در این روز و روزگار کمتر شنیده می‌شود. قصد کردیم از ادبیات، سینما، تئاتر و موسیقی این خطه بگوییم.
هنرمندان و ادبیان این کهن دیار شعر و کلام و نقش را گردهم آوریم، از مهدی اخوان‌ثالث تا شفیعی کدکنی، از عبدالله کوثری تا خانواده کیانیان و سهیلی. اما پس از 25 شماره، مجال تنگ شد و عرصه سخت. در فروردین 99 تصمیم گرفتیم موقتا مجله را منتشر نکنیم. این تصمیم تلخ دلایل بسیاری داشت که گفتنش جز آزرده خاطری سود و سمعی ندارد. اکنون بیش از یکسال توقف دوباره کمر اهتمام بسته‌ایم تا دوره‌ی جدید مجله‌ی بارثاوا را منتشر کنیم.»

در بخش دیگری از این نشریه در معرفی کتاب «بیکران تنهایی» می‌خوانیم: «این رمان مشتمل بر برخی وقایع تاریخی و اجتماعی و فرهنگی یک سده اخیر است. در این رمان حدودا 400 صفحه‌ای نویسنده با نثری روان و ساده و به دور از تکلف، داستان عاشقانه‌ای را در جریان یک فضای ایلیاتی روایت می‌کند. زمان داستان به دوره پهلوی اول و دوم بازمی‌گردد که به همین دلیل برخی از وقایع داستان با اتفاقاتی مانند جنگ جهانی دوم و حمله متفقین به ایران، ماجراهای ملی شدن صنعت نفت و انقلاب سفید همزمان است و برخی شخصیت‌های داستان متاثر از این وقایع هستند.»

در برشی از داستان «بازگشت» نوشته سروش مظفرمقدم در بارثاوانا آمده که «‌آخرای پاییز بود. از خوف آسمون‌غرنبه و هوای ناسازگار، هیچ‌کس زهره نکرد بره کوه. همین غلام دزد شاهده. چوب‌دستمو برداشتم و خیره توی چشم‌شون گفتم باداباد. من می‌رم گله رم می‌برم وسالم برمی‌گردونم! به خیال‌شون زده به سرم. لال شده بودن. فانوس کهنه و سر پرم رو برداشتم و با رمه زدم به کوه! حیوونای زبون بسته انگاری فهمیده بودن. توی همدیگه فرو رفته بودن و زورکی راه می‌رفتن. هنوز توی دامنه بودیم که آسمون‌غرنبه شد و رعد چنگ انداخت به جون کوه! تیفون سنگ و خاشاک ریخت پایین.شانس آوردم از اون طرف گدار سرازیر شد وگرنه زیر آوار تلف شده بودیم! بعد انگار خدا گریه‌ش گرفته باشه، آسمون شُرشُر بارید. یه ماده‌میش افتاده بود روی خاک و ناله می‌کرد. دیدم زیر شکمش خون افتاده. با خودم گفتم: بدبخت... از ترس این آسمون‌غرنبه زابرا شده و بی‌وقت داره می‌زاد! میش رو انداختم سر کولم و بلندبلند جوری که به خودم دل بدم گفتم: آهای! می‌ریم طرف مقلگاه.»

فصلنامه بارثاوا، در 196 صفحه، به قیمت 40 هزار تومان منتشر شد و هم اکنون در کتاب‌فروشی‌های معتبر در دسترس علاقه‌مندان قرار دارد.

................ هر روز با کتاب ...............

نخستین، بلندترین و بهترین رمان پلیسی مدرن انگلیسی... سنگِ ماه، در واقع، الماسی زردرنگ و نصب‌شده بر پیشانی یک صنمِ هندی با نام الاهه ماه است... حین لشکرکشی ارتش بریتانیا به شهر سرینگاپاتام هند و غارت خزانه حاکم شهر به وسیله هفت ژنرال انگلیسی به سرقت رفته و پس از انتقال به انگلستان، قرار است بر اساس وصیت‌نامه‌ای مکتوب، به دخترِ یکی از اعیان شهر برسد ...
تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...