کتاب «بازار خبر» با نگاهی به روند تکوین خبرگزاری تصویری ایران‌پرس نوشته عباس محمدنژاد توسط انتشارات ایزدیار منتشر شد.

بازار خبر عباس محمدنژاد

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌کتاب ۵ فصل و ۱۵۴ صفحه دارد که نویسنده در آن، علاوه بر بیان شیوه‌های روایتگری درباره خبر و تکنیک‌های مختلف خبرنویسی به روند تشکیل و احداث خبرگزاری ایران پرس به‌عنوان اولین خبرگزاری تصویری کشور پرداخته است. محمدنژاد در بخشی از این‌کتاب که به خبرگزاری ایران پرس پرداخته، علاوه بر آنچه طی سه‌سال گذشته در این خبرگزاری محقق و پایه‌ریزی شده، به چشم‌اندازهای بلند یک خبرگزاری تصویری موفق از جمله در رویکرد تخصصی موضوعی آن اشاره کرده است.

مولف اثر پیش‌رو درباره مدیریت رسانه و نقش اخلاق در آن هم بحث کرده و عنوان کرده این‌مساله برای مدیران رسانه‌ای مفید خواهد بود. او فصل پنجم کتابش را هم به یافته‌ها و نتایج پژوهشی در خصوص طرح راهبردی ارتقای اعتماد عمومی به رسانه ملی اختصاص داده است.

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...