رمان «چند قدم بعد از خانه عتیق» به قلم امید شیخ‌باقری توسط نشر صاد منتشر شد.

چند قدم بعد از خانه عتیق امید شیخ‌باقری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، رمان «چند قدم بعد از خانه عتیق» به قلم امید شیخ‌باقری در ۳۲۲ صفحه و دو نسخه الکترونیکی و کاغذی به همت نشر صاد منتشر شد. نسخه کاغذی کتاب با قیمت ۸۰ هزار تومان و نسخه الکترونیکی اثر نیز با قیمت ۴۰ هزار تومان قابل تهیه است.

این اثر، داستان چندسال از زندگی عطا یزدان‌بخش، جوان سی‌وچندساله است. عاطفه، همسر عطا بیماری لاعلاج دارد و آخرین‌قدم عطا در راه تیمار عاطفه، سفر به خانه خداست. نسخه‌ای که عطا به آن اعتقادی ندارد و در ابتدای سفر می‌داند اگر هم فرجی شود، وامدارِ ایمان و اعتقاد خود عاطفه خواهد بود. عطا از سفر برمی‌گردد، اما زندگی برایش طور دیگری رقم زده است. در تمام طول داستان، عطا شناور است. شناور میان خاطرات‌اش.

این اثر، قصه آدم‌های کج‌وکوله است. آدم‌هایی که نه منظم و مرتب‌اند، نه پاک و منزه، و تا وقتی گرفت‌وگیری پیدا نکرده‌اند سراغی از ماورا نمی‌گیرند.

در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: «من بودم و عاطفه، در مرتعی سرسبز بر پایه کوهی. از شور و شوقمان روی پا بند نمی‌شدیم. سر پنجه راه می‌رفتیم. سر پنجه می‌دویدیم. به دنبال هم، به گِرد هم. دست‌های عاطفه تو دست‌هایم بود و پاهایش روی هوا، بر مدار دایره‌های دور سرم می‌چرخیدند. روی زمین می‌چرخیدم و روی هوا می‌چرخاندمش. صدای قهقهه‌مان گوش فلک را کر کرده‌بود. یک آن، فقط یک آن، دست‌های عاطفه از دست‌هایم لغزیدند و عاطفه میان دست‌هایم پر کشید و بالا رفت. بالا و بالاتر. صدای «عاطفه، عاطفه» ام توی گلو خفه می‌شد. حنجره، خود را می‌درید اما صدایی از آن بیرون نمی‌آمد که به جایی برسد یا نرسد، که کسی به فریادم برسد یا نرسد. هر وقت که از تلاش دست بر می‌داشتم، کلاغ‌هایی از هر طرف، که تکه‌هایی از عاطفه را بر منقارشان گرفته بودند، بر من می‌باریدند و من را زیر جزء جزء عاطفه دفن می‌کردند.»

امید شیخ باقری نویسنده «چند قدم بعد از خانه عتیق»، دانش‌آموخته مهندسی عمران است و پیش از این، از این نویسنده رمان‌های نوجوان «مثل این موقع‌های آذر»، «صعود به K2 باچرخ‌دستی» و «پیچش بارفیکسی امین‌الدوله» در انتشارات نردبان به چاپ رسیده است.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...