رمان «سِرواغوم» نوشته عبدالحسین فرزاد، به همت نشر چشمه راهی بازار کتاب شد.

سرواغوم عبدالحسین فرزاد

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، تازه‌ترین اثر داستانی عبدالحسین فرزاد، نویسنده، مترجم، پژوهشگر و منتقد در قالب رمانی با عنوان «سِرواغوم» از سوی نشر چشمه به کتاب‌فروشی‌ها رسید.

در توضیحی بر این کتاب آمده است: «رمان «سِرواغوم» داستانی شکل گرفته از حجم عظیم افسانه‌ها و اسطوره‌هایی‌ست که در خط و ربط روایت کتاب فرم دیگری گرفته‌اند و انگار هر لحظه خواننده درحال تماشای چیزی‌ست که می‌خواند. زبان شاعرانه و نثر سیال کتاب، عشق، فقدان، امید، انتظار، رفتن و بازگشتن را درون اثر تنیده و موجب شده واقعیت و خیال بی‌وقفه به‌هم پیوند خورده و ازهم بگسلند.»

در بخشی از کتاب می‌خوانیم: «بهتر است خودمان نامی برایش انتخاب کنیم. چه فرقی می‌کند چه نامی داشته باشد؟ مگر نام من اگر به جای سیامک، غضنفر بود یا شیرعلی یا فدریکو یا افشین یا تزوِتان یا مِدِیا یا پطرس یا یعقوب یا امیرخان، فرقی می‌کرد؟ اما او را په بنامیم؟ برای این‌که وجودش را باور کنیم باید نامی داشته باشد. در مغز ما چیزهای زیادی هستند که نامی ندارند و می‌دانیم که نمی‌توان موجودیت آن‌ها را بدون نام به دیگران ثابت کرد.»

در پشت جلد کتاب آمده که بر من چنین واقع شد: زنی که تنش مانند رنگین‌کمان، هفت‌رنگ بود، به سوی برکه رفت. من که به برکه نزدیک شدم، آن زن آن‌جا بود. اما ناگهان ده‌ها پرنده، از بدن زن جدا شدند و از فراز سرم به سوی بیشه پرواز کردند. پرندگان در آرایشی در برکه بودند که تصویر زنی را تداعی می‌کرد. اما زنی در کار نبود، همین پرندگان بودند. تعدادی سبزه‌قبا، گنجشک سینه‌زرد،مرغ عشق، سینه‌سرخ، مینا، و… بودند که به صورت زن، در برکه می‌چرخیدند. من به آن طرف برکه رفتم و همان زن رنگین‌کمان را دیدم که در پشت درختچه‌های کوتاه می‌خرامید و می‌رفت و گاهی صورتش را برمی‌گرداند و به من لبخند می‌زد.

رمان «سِرواغوم» نوشته عبدالحسین فرزاد، در 127 صفحه، به قیمت 45 هزار تومان، در قطع رقعی و جلد شومیز، از سوی نشر چشمه به کتاب‌فروشی‌ها راه یافت.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...