دومین جلد رمان رضوی «آبی‌ها» نوشته سعید تشکری توسط انتشارات به‌نشر منتشر و راهی بازار نشر شد.

سعید تشکری آبی ها

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، این‌رمان با محوریت موضوع رضوی، روایت‌گر زندگی پزشکی است که دنبال گوهر کمال معاصر خویش است و دیگر نمی‌خواهد در پستوی قدرت راهبان بماند، شهر انطاکیه و حران، تبعیدگاه دانش این‌طبیب دلداده است. او در سیر این‌هجرت، هم عشق زمینی را پیدا می‌کند و هم آسمانی و طوفان آبی‌ترین رویداد زندگی‌اش را به تلاطم می‌رساند. کتاب اول «آبی‌ها» با هجرت حضرت رضا (ع) به مرو به پایان رسید و کتاب دوم ادامه ماجرا تا زمان شهادت امام هشتم (ع) است.

«آبی‌ها» از انطاکیه آغاز می‌شود. از دیری که زکریای رومی در آن‌جا علم طب می‌خواند و سپس در کوچه‌های مدینه به دلدادگی خواهر و برادری به نام علی و وفا می‌رسد و از آنجا راهی طوس می‌شود و بر بالین هارون‌الرشید بیمار می‌نشیند که از درد بر خود می‌پیچد. در ادامه داستان، عشق نجیبی سر بر می‌آورد و در میانه این‌شور عاشقانه، وفاداری وفا و علی و احمد به خاندان امامت رخ نشان می‌دهد.

در قسمتی از این‌کتاب می‌خوانیم:

زادگاهم هالینوبلس. جایی که دوران کودکیم را در آنجا گذراندم و حران نامی بود که مسلمانان بر شهری که در آن متولد شده بودم گذاشته بودند. چند روز از ماندنم در حران می‌گذشت و من حالا یقین داشتم آنچه در مورد سواران هارون شنیده‌ام درست است. خبرش را قبل از اینکه دیر انطاکیه را ترک کنم، برایم آورده بودند. هارون خلیفه عباسی مرا خواسته بود.
با خودم تا امروز که این‌جایم هزار بار اندیشیده‌ام که مگر زکریای رومی چه دارد که باید خلیفه بزرگی چون هارون برای بردنم به توس این‌همه سوار را به انطاکیه بفرستد و خوشحال بودم بی‌آنکه بدانم، زمان مناسبی را برای ترک دیر انتخاب کرده بودم. وقتی شنیدم سواران هارون به دنبال من هستند و نیز حدس زدم که از مسیر حرکتم به سوی مدینه برای دیدار با علی‌بن‌موسی با خبر هستند، تصمیم گرفتم مسیرم را عوض کنم تا آنها نتوانند مرا آنچنان که فکر می‌کنند در مدینه  بیابند.

امسال همزمان با هفته کرامت، اولین جلد این‌رمان تجدید چاپ شد و دومین‌جلدش نیز با ۱۲۸ صفحه منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...