کتاب «مبانی اخلاق در عرفان ابن عربی» به قلم علیرضا آرام به همت گروه فلسفه اخلاق پژوهشکده فلسفه و کلام اسلامی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر شد.

مبانی اخلاق در عرفان ابن عربی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایلنا، این تحقیق با روش توصیفی- تحلیلی، همراه با ملاحظه انتقادی، به بررسی مبانی اخلاق از نگاه ابن عربی پرداخته است.

انگیزه و اهمیت تحقیق حاضر بررسی امکانِ تأسیس یک نظریه تازه با موضوعیت «فرااخلاق عرفانی» است و در جهت بررسی این امکان، نظریه وحدت وجود ابن عربی را با استناد به متن آثار وی تقریر کرده، پیامدهای آن‌را با نظر به مباحث فرااخلاق سنجیده‌ایم، که طبق نتایج حاصله می‌توان نگرش این متفکر را در چهار گزاره خلاصه کرد:

الف) اندیشه وحدت وجودی او واقعیتی به نام خیر اخلاقی را به رسمیت می‌شناسد.

ب) طبق این نظر، معنی واژگان اخلاقی مترادف با احکام شریعت و وابسته به انشائات شرعیه است.

ج) در نگاه وی معرفت اخلاقی واجد عینیت و در عین حال وابسته به وحی است.

د) در این نگاه، منشأ انگیزش‌های اخلاقی محبّتِ خدا به خلق بوده، که با معرفت به خیر اخلاقی و با تبعیت از اولیای الهی گسترش می‌یابد.

در مقام نقد، به نظر می‌رسد هرچند آرای ابن عربی از حیث تساوق وجود و خیر و همچنین طرح بحث اعتدال اسمائی حامل دو رأی تازه در حوزه فرااخلاق‌اند، اما این خلأ پابرجاست که او مرز روشنی میان جبر و انتخاب اخلاقی ترسیم نکرده و میان دو نظریه مشهورِ «امر الهی» و «قانون طبیعی»، ضمن تمایل نسبی به نظریه نخست، امکان جمع‌بندی نهایی، یا انتساب یقینی یکی از دو وجه به وی را فراهم نمی‌کند.

با این ملاحظات و در مقام استدراک، بازسازی آرای منتخب ابن عربی با رجوع به نظریه ادراکات اعتباری علامه طباطبایی، تکمله‌ای بر نقاط نقص و ابهام و چشم‌اندازی برای تکوین فرااخلاق عرفانی است.

انگیزۀ اولیه این تحقیق سنجش پیامدهای نظریه وحدت وجود در حوزه فرااخلاق بوده، که پس از بازسازی آرای ابن عربی، با رجوع به تأملات اخلاق‌شناختی علامه طباطبایی، به چشم‌اندازی برای ترسیم فرااخلاق عرفانی رسیده است. در این چشم‌انداز، محبّت حق تعالی به ظهورات خویش که با عاملیت عقل سلیم و فطرت حنیف انسان‌ها فعلیت می‌یابد، تخلّق و تحقّق را با نیاز و و رضایت باطنی ملازم می‌سازد. طی این مسیر، همه ظهورات در مقصد و مصداق به نقطه واحد متصل می‌شوند؛ نقطه‌ای که همان وحدت حقّه حق تعالی است.

این کتاب در شمارگان ۴۰۰ نسخه و در ۳۲۷ صفحه از سوی نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی روانۀ بازار کتاب شده است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...