«هاروکی موراکامی» که از موفق‌ترین رمان‌نویسان در عرصه بین‌المللی محسوب می‌شود معتقد است در مقطع کنونی که دنیا درگیر نوعی عدم اطمینان حاصل از همه‌گیری کروناست، زمانی بسیار مهم و حیاتی برای نویسندگان و رمان‌نویسان است که تا جایی که می‌توانند آثار مثبت خلق کنند.

هاروکی موراکامی

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، هاروکی موراکامی که یکشنبه آخر هر ماه یک برنامه رادیویی پرطرفدار را در رادیو توکیو FM اجرا می‌کند و در آن به پخش مجموعه موسیقی‌های منتخب خود می‌پردازد در گفت‌وگویی جدید با روزنامه معروف «نیهون کیزای» درباره احساس خود از تبدیل شدن به یک اجراکننده برنامه‌های رادیویی و چگونگی مواجهه هنرمندان با چالش‌های ایجادشده توسط بحران جهانی کرونا صحبت می‌کند.

این نویسنده مطرح ژاپنی که سه سالی است این برنامه رادیویی را اجرا می‌کند معتقد است کار کردن به عنوان دی‌جِی (DJ) یا همان انتخاب‌کننده موسیقی در رادیو برای او یک سرگرمی است و در این‌باره توضیح می‌دهد: «من یک گردآورنده موسیقی هستم و ایده‌های زیادی یکی پس از دیگری به ذهنم خطور می‌کند و مجموعه موسیقی منتخب برای برنامه‌های دو تا سه سال آینده را از اکنون در ذهنم تولید کرده‌ام اما اگر بخواهم بیش از یک بار در ماه روی آنتن بروم با کارم به عنوان نویسنده تداخل ایجاد می‌شود اما در عین حال حقیقت این است که دوست دارم هفته‌ای یک بار به عنوان دی‌جِی (DJ) کار کنم».

موراکامی در ادامه بیان می‌کند: «اکنون می‌توانید در اینترنت به هر موسیقی‌ای که بخواهید گوش دهید که در این صورت درخواست موسیقی در رادیو بی‌معناست. اما در این برنامه رادیویی، موسیقی‌هایی پخش می‌شود که معنای بیشتری برای شنوندگان دارد. می‌خواهم نوعی حس قرابت را در مخاطبان ایجاد کنم که گویی آن‌ها به اتاق مطالعه من آمده‌اند که به موسیقی گوش دهند. سیاست من این است که قطعات موسیقی‌ای را پخش کنم که در دیگر برنامه‌های رادیویی پخش نمی‌شود و می‌خواهم شنوندگان حداقل هر چند آهنگ یک بار شگفت‌زده شوند و به این تفکر برسند که تصور نمی‌کردند چنین موسیقی‌ای تاکنون روی زمین وجود داشته است. من رادیو را به خاطر جوی که ایجاد می‌کند دوست دارم، جایی که هر فرد به صورت شخصی به آن گوش می‌کند و این افراد می‌توانند به هم ملحق شوند. رادیو با تلویزیون و اینترنت متفاوت است و در این فضای شخصی و صمیمی، احساس راحتی می‌کنم».

این نویسنده ۷۲ ساله که چندین سال است به عنوان یکی از بخت‌های کسب جایزه نوبل ادبیات محسوب می‌شود، مواجهه دنیا با چالشی به نام ویروس کرونا را نه تنها یک طاعون ناگهانی بلکه به عنوان چیزی توصیف می‌کند که همچون جهانی شدن و تغییرات آب و هوایی دنیا را تغییر داده و در این‌باره اظهار می‌کند: «احساس می‌کنم اگر افراد ۱۰۰ سال بعد، امروز را به یاد آورند متوجه خواهند شد که تمامی این عوامل در هم تنیده شده‌اند. آن‌چه بیش از هر چیزی مرا نگران می‌کند این است که افراد جوان در این شرایط چه احساسی دارند و چه اتفاقی برای آن‌ها خواهد افتاد؛ شرایط می‌تواند بهتر باشد یا بدتر. فکر می‌کنم این نقش و مسئولیت یک رمان‌نویس است که در مقطع کنونی تا حدی که می‌تواند آثار مثبت تولید کند. زمانی که نوجوان بودم تصور می‌کردم دنیا بهتر خواهد شد اما احتمالا نوجوانان امروزی فکر می‌کنند دنیا در حال بدتر شدن است. باید شکل‌گیری این چهارچوب‌های ذهنی منفی را متوقف کنیم. جوانان در انزوا به سر می‌برند اما آیا آن‌ها پس از دوران کرونا به سمت ایجاد ارتباط با دیگران خواهند رفت یا همچنان ترجیح می‌دهند در انزوا باقی بمانند؟

موراکامی در پاسخ به پرسشی درباره این‌که آیا پس از ۴۲ سال نویسندگی همچنان معتقد است نقطه شروع یک رمان‌نویس عشق است یا خیر، توضیح می‌دهد: «ترجمه آثار خارجی‌زبان به ژاپنی تنها به معنای عشق است. دلیل آن که ترجمه را دوست دارم این است که به‌واسطه آن می‌توانم محبت قلبم را استخراج کنم. از سوی دیگر زمانی که به زبان ژاپنی رمان می‌نویسم از استفاده از زبان پیچیده و سنگین پرهیز می‌کنم چرا که همچنان می‌توان به شکلی مناسب نوشت. داستان‌ها برای من حیاتی هستند. روایت یک داستان این امکان را فراهم می‌کند تا چیزهایی را ابراز کنیم که به شکل منطقی قابل ارائه نیستند».

«هاروکی موراکامی» در سال ۱۹۸۷ و با نگارش رمان عاشقانه «جنگل نروژی» که به اثری پرفروش تبدیل شد، به عنوان یک ستاره ادبی به شهرت رسید. «۱Q۸۴» طولانی‌ترین رمان «موراکامی» است که سال ۲۰۰۹ در سه جلد به زبان ژاپنی چاپ شد. «سوکورو تازاکی بی‌رنگ و سال‌های زیارتش» در سال ۲۰۱۳ روانه بازار و با استقبال زیادی مواجه شد. جدیدترین اثر او به نام «قتل فرمانده» نیز اولین‌بار در سال ۲۰۱۷ در ژاپن عرضه شد و ترجمه انگلیسی آن به قلم «فیلیپ گابریل» و «تد گوسون» در سال ۲۰۱۸ منتشر شد.

................ هر روز با کتاب ...............

مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...
گوته بعد از ترک شارلوته دگرگونی بزرگی را پشت سر می‌گذارد: از یک جوان عاشق‌پیشه به یک شخصیت بزرگ ادبی، سیاسی و فرهنگی آلمان بدل می‌شود. اما در مقابل، شارلوته تغییری نمی‌کند... توماس مان در این رمان به زبان بی‌زبانی می‌گوید که اگر ناپلئون موفق می‌شد همه اروپای غربی را بگیرد، یک‌ونیم قرن زودتر اروپای واحدی به وجود می‌آمد و آن‌وقت، شاید جنگ‌های اول و دوم جهانی هرگز رخ نمی‌داد ...
موران با تیزبینی، نقش سرمایه‌داری مصرف‌گرا را در تولید و تثبیت هویت‌های فردی و جمعی برجسته می‌سازد. از نگاه او، در جهان امروز، افراد بیش از آن‌که «هویت» خود را از طریق تجربه، ارتباطات یا تاریخ شخصی بسازند، آن را از راه مصرف کالا، سبک زندگی، و انتخاب‌های نمایشی شکل می‌دهند. این فرایند، به گفته او، نوعی «کالایی‌سازی هویت» است که انسان‌ها را به مصرف‌کنندگان نقش‌ها، ویژگی‌ها و برچسب‌های از پیش تعریف‌شده بدل می‌کند ...
فعالان مالی مستعد خطاهای خاص و تکرارپذیر هستند. این خطاها ناشی از توهمات ادراکی، اعتماد بیش‌ازحد، تکیه بر قواعد سرانگشتی و نوسان احساسات است. با درک این الگوها، فعالان مالی می‌توانند از آسیب‌پذیری‌های خود و دیگران در سرمایه‌گذاری‌های مالی آگاه‌تر شوند... سرمایه‌گذاران انفرادی اغلب دیدی کوتاه‌مدت دارند و بر سودهای کوتاه‌مدت تمرکز می‌کنند و اهداف بلندمدت مانند بازنشستگی را نادیده می‌گیرند ...