کتاب «اصول فقه نموداری»، اثری است که به گفته مولف آن، مخاطبانش عموم دانشجویان رشته الهیات و حقوق هستند که می‌خواهند دانش «اصول» را با زبانی ساده بیاموزند.

اصول فقه نموداری

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، دانش اصول فقه در حقیقت «روش فهم نظام مند نصوص دینی» است. بی گمان اگر چنین قواعد منسجمی برای فهم و استنباط متون دینی وجود نداشت، هر فردی بر اساس ذوق و سلیقه شخصی به خوانش متون مقدس اقدام می‌کرد و منویات درونی خود را بر لایه‌های معنایی متن، تحمیل می‌کرد.

اصول فقه این امکان را فراهم می‌سازد تا بر اساس یک سری قواعد موضوعه که عموما از راه استدلال عقلی به اثبات می‌رسند، ضوابطی برای استنتاج معارف متون قدسی فراهم آید و بر اساس آن قواعد که به مثابه قوانین و مقررات خوانش متن هستند، باب تخاطب و گفت و گو گشوده شود.

گفت‌و‌گو در راستای نقد اندیشه و تبادل دانش زمانی امکان پذیر و اثربخش است که چهارچوب معینی برای گفت و گو وجود داشته باشد. در حقیقت این چهارچوب همان زمینه مشترک بحث و تبادل نظر است که هر کدام از طرفین گفت‌و‌گو با بهره‌مندی از آن بر ساختار اندیشه طرف مقابل یورش می‌برند و در جهت نقد و جرح آن می‌کوشند.

افق‌های پیش رو بی گمان به هر میزان دانش اصول فقه توسعه پیدا کند و بر گستره مباحث آن افزوده شود، فهم ما از متون دینی به مراتب دقیق تر خواهد شد. گذار از آسیب‌ها و مشکلات ناشی از فاصله زمانی هزار ساله ما با عصر صدور، با تداوم تحقیقات زبان پژوهانه و تکامل هرچه بیشتر علم اصول میسر خواهد شد.

در این راستا باید پیوند مباحث عمیق دانش هرمنوتیک و فلسفه زبان با مباحث اصول فقه را به فال نیک گرفت و در جهت تکامل و تحول روزافزون این رشته‌های دانشی بی اندازه تلاش کرد.

با قدری تأمل می‌توان دریافت تحول در دانش فقه و پویایی اجتهاد در گرو تحول و تغییر در پیش فرض‌های اصولی است. درست است که دانش‌های دیگر مانند رجال و ادبیات در فرآیند اجتهاد نقش کارساز دارند، ولی به میزانی که علم اصول فقه ظرفیت تحول و تغییر دارد، دانش های دیگر از این موهبت بی بهره‌اند.

این ویژگی ناشی از جنس متفاوت مباحث اصولی است. اصول فقه زاییده عقل و استدلال است و به همان میزان که عقل انسان با جمود و ایستایی بیگانه است، دانش اصول نیز طبیعتی سیال و جوال دارد.

هدف از نگارش کتاب
متأسفانه شیوه نادرست تدريس مباحث اصولی در فضای دانشگاهی، از بهره و نصيب دانشجویان از این دانش به میزان چشمگیری کاسته است. مباحث اصول فقه نیازمند ساده سازی است؛ البته نه آنچنان که مخاطب را سهل اندیش کند و از فهم عمیق مطالب معذور دارد.

بی گمان آشنایی با روش های فهم متن که در اثر مماسرت با مباحث اصولی حاصل می‌شود، دانشجویان را قادر می‌سازد حتی متون حقوقی را با دقت بیشتری فرابگیرند. مقصودم از متون حقوقی صرفا قوانین موضوعه نیست؛ بلکه دانش اصول، ذهن ما را به ابزاری مجهز می‌سازد که در پرتو آن می‌توانیم همه متون حقوقی و قضایی را بهتر ببینیم و دقیق تر بخوانیم.

با این توصیف روشن می‌شود مخاطبان این کتاب عموم دانشجویان رشته الهیات و حقوق هستند که می‌خواهند دانش اصول را با زبانی ساده بیاموزند.

چند نکته درباره محتوای کتاب
عموم محتوای این اثر از کتاب «اصول الفقه» محمدرضا مظفر اقتباس شده است. با این وجود، برخی از مطالب که فراتر از نیازمندی دانشجویان است از کتاب حذف شده است. باید به این نکته توجه داشت که خواندن این اثر، دانشجو را از مطالعه اصل کتاب اصول الفقه» بی نیاز نمی‌کند.

محمد رضا مظفر کیست؟
علامه محمد رضا مظفر دانشکده فقه را در نجف اشرف در در سال ۱۳۷۶ قمری تاسیس کرد و وزارت فرهنگ عراق در سال ۱۳۷۷ قمری این مرکز آموزش عالی را به رسمیت شناخت.

مواد درسی این دانشکده عبارت بودند از: فقه امامیه، فقه تطبیقی، اصول فقه، تفسیر و اصول و مبانی تفسیر، حدیث و اصول حدیث (درایه)، علوم بیتی و روان‌شناسی، ادبیات و تاریخ ادبیات، جامعه‌شناسی، تاریخ اسلام، فلسفه اسلامی، فلسفه جدید، منطق، تاریخ جدید، اصول تدریس، نحو، صرف و یک زبان بیگانه.

این فقیهِ فقید خود در دانشکده به تدریس فلسفه اسلامی می‌پرداخت و مجلات کتاب «اصول الفقه» را آماده می‌کرد تا در دانشکده فقه تدریس شود او همچنین به سرپرستی دانشکده و نظارت بر کارهای تالیفی آن نیز اهتمام داشت.

او زندگی خود را به‌طور کامل در اختیار این مرکز علمی گذارد و به شجره جان و روان آن را مستحکم و پایدار کرد و تقریبا همه توانایی‌ها و امکاناتش را فدای این دنشکده نمود.

در قرن اخیر جمعی از‌ اندیشوران حوزه، تغییر برخی متون درسی و کوتاه کردن طول مدت آموزش را به‌منظور دستیابی سریع به اهداف متعالی پیشنهاد کرده‌اند و برخی از مصلحان نیز تجدید بنای علمی و تدوین کتاب‌های روز آمد را (با توجه به حفظ عمق و اصالت مطالب آنها) وجهه نظر خود قرار داده‌اند که این تغییر و جایگزینی همواره با مقاومت برخی دیگر مواجه بوده است.

مرحوم آیت‌الله محمد رضا مظفر در میان دو دوره سطح و خارج، دوره نخست را به دلیل نقص در موارد درسی و سبک تحصیل و تدریس نیازمند اصلاح می‌دانست و از این‌رو در پی تاسیس منتدی النشر و دانشکده فقه، تنظیم وضعیت آموزشی و افزودن متون آموزشی جدید را هدف کار خویش قرار داد.

تدوین کتاب‌های «المنطق»، «اصول الفقه» و «عقاید الامامیه» یک نوسازی در نگارش کتاب‌های درسی به‌شمار می‌آید که هم‌اکنون دو کتاب نخست از متون درسی حوزه‌های علمیه به‌خصوص حوزه مقدس قم‌اند.

از دیگر آثار او می‌توان به این موارد اشاره کرد: احلام الیقظه؛ تاریخ الاسلام؛ تتمة احلام الیقظه؛ حاشیة المکاسب؛ حریة الانسان و ارتباطها بقضاء الله؛ دیوان شعر ؛ رساله عملیة فی ضوء المنهج الجدید؛ الزعیم الموهوب السید ابوالحسن اصفهانی ؛ السقیفه ؛ شیخ الطوسی موسس جامعة النجف؛ فلسفه ابن سینا؛ الفلسفه الاسلامیه ؛ فلسفه الامام علی علیه‏السلام

کتاب «اصول فقه نموداری» با عنوان فرعی بر اساس اصول‌الفقه علامه مظفر به کوشش مصطفی شاکری در شمارگان 1000 نسخه و با قیمت 22500 تومان از سوی انتشارات چتر دانش روانه بازار نشر شده است.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

او «آدم‌های کوچک کوچه»ــ عروسک‌ها، سیاه‌ها، تیپ‌های عامیانه ــ را از سطح سرگرمی بیرون کشید و در قامت شخصیت‌هایی تراژیک نشاند. همان‌گونه که جلال آل‌احمد اشاره کرد، این عروسک‌ها دیگر صرفاً ابزار خنده نبودند؛ آنها حامل شکست، بی‌جایی و ناکامی انسان معاصر شدند. این رویکرد، روایتی از حاشیه‌نشینی فرهنگی را می‌سازد: جایی که سنت‌های مردمی، نه به عنوان نوستالژی، بلکه به عنوان ابزاری برای نقد اجتماعی احیا می‌شوند ...
زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...