کتاب عکس محسن کابلی با عنوان «آت اوغلان» که مستندی از رابطه مردم ترکمن با اسب را روایت کرده است وارد بازار نشر شد.

عکس محسن کابلی آت اوغلان

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایرنا، کتاب عکس محسن کابلی با عنوان آت اوغلان توسط انتشارات گلستانه چاپ شد.

آت به معنی اسب و اوغلان به معنای پسر و در اصطلاح آت اوغلان به معنای چابک سوار است.

آت اوغلان شامل ۱۰۰ فریم عکس بوده و در ۱۰۸ صفحه و قطع خشتی منتشر شده است. این کتاب ثمره هشت سال عکاسی این هنرمند از مردم ترکمن است که از میان چهار هزار عکس انتخاب شده است.

کابلی در تشریح روند شکل گیری این کتاب نوشته است: اولین بار در سال ۱۳۹۰ وقتی از یک اسب و صاحبش در بندر ترکمن عکس گرفتم،رابطه پنهان و رمز آلود آنها برایم عجیب بود.
فرایند تولید عکس در تعریفی ساده به اشتراک گذاشتن تجربیات دیداری است. لمس نوازش گونه ایی که ذهن مرا درگیر کرد تا انگیزه بازنمایی را در ذهنم بپرورانم.
بازنمایی شادی ،لبخند، غم، ناراحتی و عشق را که در قالب یک اثر تجسمی به هم پیوند بزنم.
و این ماجرا از یک طرف به علت درگیر کردن حس من سویه رومانتیک دارد و از سویی دیگر به نوعی واقع گرایی پهلو میزند .
من در گرگان ،شمال ایران زندگی میکنم جایی با فاصله کم وخیلی نزدیک به آق قلا. بندر ترکمن و گنبد چند شهر ترکمن نشین و عاشق اسب.
جایی که میتوانستم جواب سوالاتم را در مورد این رابطه بگیرم.با اینکه خیلی سخت است درک کنیم یک ترکمن در گوش اسبش چه چیزی زمزمه میکند و این یک عشق پنهان است بین ترکمن و اسب.

در کتاب آت اوغلان تلاشی مستند و در عین حال خارج از قید بند دارم برای نشان دادن تصویری از مردم ترکمن و رابطه بی وصف آنها با اسب این حیوان اسطوره ای و نجیب.

اسب در پهنه ادبیات و فرهنگ قوم ترکمن از جایگاه و منزلت خاصی برخوردار است و در زندگی مردمان این سرزمین نقش مهمی را ایفا می کند.

اسب در فرهنگ مردم ترکمن ریشه‌ای عمیق و تاریخی دارد و این امر ناشی از شرایط خاص جغرافیایی و زیستی مردم این منطقه است.

در بیشتر سفرنامه‌های سیاحان به وابستگی شدید ترکمن‌ها به اسب اشاره شده است؛ به طوری که محمدعلی قورخانچی صولت نظام در نخبه سیفیه می‌نویسد: علاقه یموت به اسب، تفنگ و یک آلاچیق است.

آنان برای اسب هایشان پوشش های مخصوصی همراه با زیورآلات که گاه نیز به آب طلا مزین شده است، تهیه می کردند که این خود نشانگر از عشق و اهمیت و توجه خاص مردمان سرزمین ترکمن به اسب است.

دریافت جایزه گرنت Luis Valtueña کشور اسپانیا، تقدیر جشنواره بین المللی ZEKE آمریکا، فینالیست جشنواره بین المللی DOCUMENTING HUMANITY کشور ایتالیا، برنده جشنواره بین المللی VILNIUS photo Circle کشور لیتوانی، مقام دوم جشنواره Direct Look photo contest کشور روسیه و مدال طلای جشنواره بین المللی نوروز تاجیکستان در کنار داوری جشنواره های مختلف عکاسی، بخشی از فعالیت های این هنرمند است.

................ هر روز با کتاب ...............

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...