کتاب «ناشناخته: زندگی اسرارآمیز مغز» [Incognito : the secret lives of the brain] نوشته دیوید ایگلمن [David Eagleman] با ترجمه معصومه ملکیان منتشر شد.

ناشناخته: زندگی اسرارآمیز مغز [Incognito : the secret lives of the brain] دیوید ایگلمن [David Eagleman]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایسنا، نسخ اصلی این کتاب با عنوان فرعی «زندگی اسرارآمیز مغز» در ۱۱۰۰ نسخه توسط نشر سایلاو منتشر شده است.

نوشته پشت جلد کتاب: اغلب ما بخش هشیار مغزمان را مسئول اعمال‌مان می‌دانیم، اما همان‌طور که دیوید ایگلمن در «ناشناخته» می‌گوید، این تنها نوک کوه یخ شناور است. در واقع، ذهن هشیار ما، تنها مسئول بخش کوچکی از عملکرد مغز است. پرسش اساسی این‌جاست؛ پس بخش ناهشیار مغز به چه کاری مشغول است؟ در حقیقت، بخش ناهشیار مفز ما، پایه و اساس ادراک ما را از جهان هستی رقم می‌زند و چه بخواهیم، چه نخواهیم، این فرآیندهای ناهشیار عقاید و عمیق‌ترین باورهای ما را شکل می‌دهند. دیوید ایگلمن در «ناشناخته» نشان می‌دهد که با شناخت عمیق‌تر بخش ناهشیار مغز می‌توان مفاهیمی چون زمان، واقعیت جرم، عشق، قمار، اعتیاد و حتی مسائلی چون خداشناسی عصبی را بهتر درک کرد. 

وقتی از دست خودتان عصبانی هستید، دقیقا چه کسی از دست چه کسی عصبانی است؟ چار ویلیام داگلاس ادعا می‌کند می‌تواند هاکی بازی کند، درحالی که همه می‌دانند او بعد از سکته مغزی فلج شده است؟ چرا توماس ادیسون فیلی به نام تاپسی را با جریان برق می‌کشد؟ مل گیبسون مستی که ضدیهود است و مل گیبسون هوشیاری که به خاطر رفتار یهودستیزانه‌اش پوزش می‌خواهد، کدام یک مل گیبسون واقعی است؟ چرا رقصنده‌ها در زمان‌های خاصی از ماه، درآمد بیشتری دارند؟ چرا افرادی که اول اسم‌شان «ج» است، به احتمال زیاد با هم ازدواج می‌کنند؟ چرا وسوسه می‌شویم رازی را لو دهیم؟ چرا احتمال خیانت به همسر در بعضی از زوج‌ها بیشتر است؟ چرا بیماران مبتلا به پارکینسون که دارو مصرف می‌کنند به قماربازانی اجباری تبدیل می‌شوند؟ چرا چارلز ویتمن در برج دانشگاه تگزاس ۴۸ نفر را به رگبار گلوله می‌بندد؟

................ هر روز با کتاب ...............

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...