دومین چاپ مجموعه داستان «زمستان شغال» اثر فرهاد رفیعی توسط نشر نیماژ منتشر شد.

زمستان شغال فرهاد رفیعی

به گزارش خبرنگار مهر، نشر نیماژ دومین چاپ مجموعه «زمستان شغال» را با شمارگان ۵۰۰ نسخه، ۱۲۰ صفحه و بهای ۱۹ هزار تومان منتشر کرد. نخستین چاپ این اثر تابستان ۹۸ با شمارگان ۵۰۰ نسخه و بهای ۱۷ هزار تومان در دسترس مخاطبان قرار گرفت.

«زمستان شغال» که شامل ۶ داستان با عناوین «سرگذشت‌های مدفون»، «روحی خانم»، «خرامان سرو»، «گورخانه‌ی مویین»، «زمستان شغال» و… است. از میان داستان‌های این مجموعه، خود داستان «زمستان شغال» سال ۱۳۹۴ موفق به کسب رتبه سوم جایزه بهرام صادقی شد و مورد تحسین نویسندگان و منتقدان قرار گرفت.

منتقدان داستان‌های «زمستان شغال» را گونه‌ای از رئالیسم جادویی و ترکیب واقعیت، افسانه و تاریخ دانسته‌اند. روابط علت و معلولی در این مجموعه بر اساس جهان داستانی شکل گرفته‌اند. زبان تمیز و ایجازی که در منتها درجه رعایت شده از جمله دستاوردهای نویسنده است. یکی دیگر از خصیصه‌های «زمستان شغال» مضمون گریزی است. نویسنده نمی‌خواهد موضوعی را فریاد بزند و این برای داستان کوتاه امتیاز بزرگی است.

در معرفی این کتاب آمده است: «زمستان شغال» سرگذشت‌های پراکنده از وقایع غریب و آدم‌هایی است که در سیطره‌ی رئالیسم خشکِ جاری در جوامع شهری گیر افتاده و سرگردان‌اند. مردمانی که نمی‌دانند با سر شهرشان چه کنند؛ با رجعت پدرانشان یا با فرشته‌ای که میانشان می‌گردد. در چاردیواری‌هایی گیر افتاده‌اند که هر روز می‌آیند و فضای زیستنشان را می‌خورند و تنگ‌تر می‌کنند. برخی از آن‌ها دریافته‌اند شاید با رها کردن و پا دادن به شغال درونشان کارها بهتر پیش برود.»

فرهاد رفیعی متولد سال ۱۳۵۸ در شیراز داستان‌نویس فعالی است که پیشتر از او مجموعه‌داستان «شب مارهای آبی» منتشر شده بود.

................ هر روز با کتاب ...............

تجربه‌نگاری نخست‌وزیر کشوری کوچک با جمعیت ۴ میلیون نفری که اکنون یک شرکت مشاوره‌ی بین‌المللی را اداره می‌کند... در دوران او شاخص سهولت کسب و کار از رتبه ١١٢ (در ٢٠٠۶) به ٨ (در ٢٠١۴) رسید... برای به دست آوردن شغلی مانند افسر پلیس که ماهانه ٢٠ دلار درآمد داشت باید ٢٠٠٠ دلار رشوه می‌دادید... تقریبا ٨٠درصد گرجستانی‌ها گفته بودند که رشوه، بخش اصلی زندگی‌شان است... نباید شرکت‌های دولتی به عنوان سرمایه‌گذار یک شرکت دولتی انتخاب شوند: خصولتی سازی! ...
هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...