سی و پنج جلد کتاب در قالب مجموعه‌ «خانم کوچول‌ها» و چهل و هفت جلد با عنوان «آقا کوچول‌ها» به نویسندگی و تصویرگری راجر هارگریوز [Roger Hargreaves] با ترجمه‌ مهدی حجوانی منتشر شد.

خانم کوچول‌ها «آقا کوچول‌ها راجر هارگریوز [Roger Hargreaves]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از مهر، مهدی حجوانی با اعلام این خبر گفت: در این مجموعه هر کتاب اسم خاص خودش را دارد و محورش شخصیتی است با خصلت و عادت و موقعیتی خاص‌. خصلتی که گاه ناپسند و گاه خوب اما افراطی‌ است. گاهی هم شخص با دیگران تفاوت فیزیکی بامزه‌ای دارد که برای خودش و بقیه دردسرساز شده است.

وی افزود: در میان شخصیت‌ها یکی افاده‌ای است، یکی مغرور، یکی شیطان و شرور، یکی بیش از حد مرتب، یکی خیلی سرحال، یکی بیش از حد فسقلی، یکی خندان، یکی دردسرساز، یکی پرکار، یکی پرحرف، یکی بی‌حواس، یکی دائم در حال سوتی‌دادن و به همین ترتیب تا آخر.

این عضو انجمن نویسندگان کودک و نوجوان تصریح کرد: نکته‌ مهم این است که شخصیت‌ها چون اغلب، صفات و عاداتی نامطلوب و منفی دارند، به شکل شخصیت‌هایی فانتزی و نه آدم‌هایی واقعی به تصویر کشیده شده‌اند. احتمالاً قصد نویسنده و تصویرگر این بوده که انسانی رئال و واقعی را مثلاً شرورآقا نام‌گذاری نکند تا بچه‌ها هم عادت نکنند آدمی را در عالم واقعیت، شرورآقا یا افاده‌خانم لقب بدهند و او را با این نام صدا کنند. طنز موقعیت و طنز کلامی هم باعث شده که ضرب و شدت خصلت‌های منفی گرفته شود.

این فعال حوزه ادبیات کودک و نوجوان اضافه کرد: روی کودکانه و ساده و طنزآمیز درآوردن نثر کتاب‌ها خیلی کار کردم. می‌خواستم از یک طرف نثر کتاب‌ها بوی ترجمه ندهد و با کودک فارسی‌زبان امروزی حرف بزند و از طرف دیگر به متن اصلی وفادار بماند.

حجوانی در ادامه افزود: برای انتشار این مجموعه محبوبه کرمی در ویراستاری کتاب از جهت تطبیق با اصل و حسین فتاحی در کنترل تمام کتاب‌ها از نظر سادگی و کودکانگیِ نثر همکاری داشتند و در مجموع، کار با وسواس بسیار ترجمه، ویرایش و نمونه‌خوانی شد.

سی و پنج کتاب «خانم‌کوچول‌ها» در یک جعبه و چهل و هفت کتاب «آقاکوچول‌ها» در جعبه‌ای دیگر توسط واحد کودک انتشارات قدیانی (کتاب‌های بنفشه) منتشر شده است. این کتاب‌ها را می‌توان برای بچه‌های پیش‌دبستانی بلندخوانی کرد. همچنین مخاطبان اصلی این هشتاد و دو کتاب، بچه‌های دبستانی‌اند.

................ هر روز با کتاب ...............

مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...