تازه‌ترین کتاب اپرا وینفری مجری و بازیگر مشهور آمریکایی و برنده جایزه اسکار به فارسی ترجمه و از سوی انتشارات علمی منتشر شد.

به گزارش مهر، طبق گفته‌های اپرا وینفری «شغل واقعی در زندگی این است که هرچه سریعتر، هدفتان را پیدا کنید، خودتان را پیدا کنید و به ندای درون گوش کنید» سفر از همین جا شروع می‌شود.

اپرا، در جدیدترین کتابش «راه نمایان شد» آن چیزی را به اشتراک می‌گذارد که آغاز کننده بینشی عمیق از خود است و ارائه‌کننده چارچوبی برای خلق زندگی پر از موفقیت و پر از اهمیت است. ۱۰‌ فصل این کتاب به نوعی تنظیم شده‌اند تا به طی مراحل مهم زندگی در مسیر خودشناسی کمک کنند. تا چیزی که حقیقتا برای کسب خشنودی شخصی لازم است را بیابند.

اپرا هر فصل را با داستان‌هایی از مهم‌ترین درس‌هایی که از زندگی خودش گرفته شروع می‌کند. داستان‌هایی شخصی که به او در جهت ساخت بهترین زندگی کمک کرده است. او سپس دانش و بینش افراد مختلف را از تمام حوزه‌ها جمع‌آوری کرده تا به خواننده الهام ببخشد و بفهماند که باید در دنیا چه کنند و چگونه آن را با عشق و تمرکز دنبال کنند. «راه نمایان شد» کتابی است که به خواننده منبعی بسیار زیبا برای دستیابی به زندگی هدفمند اهدا می‌کنند. 

«راه نمایان شد» نوشته اپرا وینفری با ترجمه میعاد جهانتیغ از سوی انتشارات علمی در ۱۷۰صفحه با قیمت ۳۹ هزار و ۵۰۰ تومان منتشر شده است. 

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...