کمالی بانیانی، نویسنده، مترجم و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، از پایان ترجمه اثری با عنوان «شکسپیر و زنان» خبر داد. این کتاب به بررسی دیدگاه‌های شکسپیر درباره زنان می‌پردازد.

محمدرضا کمالی بانیانی در گفت‌وگو با ایبنا، با بیان این مطلب اظهار داشت: با مطالعه این اثر می‌توان دریافت شکسپیر، یکی از منتقدان جامعه انگلستان آن دوران نسبت به قوانینی بود که مربوط به زنان اعمال می‌شد.


وی با بیان این که نویسندگان این اثر برای دریافتن آرای شاعر و نمایشنامه‌نویس بزرگ قرن شانزدهم و تمام دوران انگلستان درباره زنان، به بررسی غزلیات و نمایشنامه‌های وی پرداخته‌اند، اظهار داشت: شکسپیر، جریان فمینیستی موجود در انگلستان آن دوران را عامل رذالت زنان می‌دانست.

کمالی بانیانی افزود: با مطالعه این اثر درمی‌یابیم شکسپیر حقوق در نظر گرفته شده برای زنان در آن دوران را بر خلاف ادعای وضع‌کنندگان آن، انسانی نمی‌دانست بلکه لایه‌پوشالی و مخملینی برای به اسارت درآوردن زنان به‌ شمار می‌آورد.

عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی با بیان این که دیدگاه شکسپیر درباره حقوق زنان در جامعه انگلیس قابل تعمیم به جوامع امروزی نیز است، عنوان کرد: ترجمه این اثر به دلیل کوششی که برای انتقال صحیح نظریات مطرح شده در آن صورت گرفته، روان و همه فهم است.

وی با اشاره به این که این اثر در مراحل پایانی ویرایش قرار دارد، گفت: هنوز برای سپردن آن به ناشر تصمیمی نگرفته‌ام.

ما خانواده‌ای یهودی در رده بالای طبقه متوسط عراق بودیم که بر اثر ترکیبی از فشارهای ناشی از ناسیونالیسم عربی و یهودی، فشار بیگانه‌ستیزی عراقی‌ها و تحریکات دولت تازه ‌تأسیس‌شده‌ی اسرائیل جاکن و آواره شدیم... حیاتِ جاافتاده و عمدتاً رضایت‌بخش یهودیان در کنار مسلمانان عراق؛ دربه‌دری پراضطراب و دردآلود؛ مشکلات سازگار‌ شدن با حیاتی تازه در ارض موعود؛ و سه سال عمدتاً ناشاد در لندن: تبعید دوم ...
رومر در میان موج نویی‌ها فیلمساز خاصی‌ست. او سبک شخصی خود را در قالب فیلم‌های ارزان قیمت، صرفه‌جویانه و عمیق پیرامون روابط انسانی طی بیش از نیم قرن ادامه داده است... رومر حتی وقتی بازیگرانی کاملاً حرفه‌ای انتخاب می‌کند، جنس بازیگری را معمولاً از شیوه‌ی رفتار مردم معمولی می‌گیرد که در دوره‌ای هدف روسلینی هم بود و وضعیتی معمولی و ظاهراً کم‌حادثه، اما با گفت‌وگوهایی سرشار از بارِ معنایی می‌سازد... رومر در جست‌وجوی نوعی «زندگی‌سازی» است ...
درباریان مخالف، هر یک به بهانه‌ای کشته و نابود می‌شوند؛ ازجمله هستینگز که به او اتهام رابطه پنهانی با همسر پادشاه و نیز نیت قتل ریچارد و باکینگهم را می‌زنند. با این اتهام دو پسر ملکه را که قائم‌مقام جانشینی پادشاه هستند، متهم به حرامزاده بودن می‌کنند... ریچارد گلاستر که در نمایشی در قامت انسانی متدین و خداترس در کلیسا به همراه کشیشان به دعا و مناجات مشغول است، در ابتدا به‌ظاهر از پذیرفتن سلطنت سرباز می‌زند، اما با اصرار فراوان باکینگهم، بالاخره قبول می‌کند ...
مردم ایران را به سه دسته‌ی شیخی، متشرعه و کریم‌خانی تقسیم می‌کند و پس از آن تا انتهای کتاب مردم ایران را به دو دسته‌ی «ترک» و «فارس» تقسیم می‌کند؛ تقسیم مردمان ایرانی در میانه‌های کتاب حتی به مورد «شمالی‌ها» و «جنوبی‌ها» می‌رسد... اصرار بیش‌از اندازه‌ی نویسنده به مطالبات قومیت‌ها همچون آموزش به زبان مادری گاهی اوقات خسته‌کننده و ملال‌آور می‌شود و به نظر چنین می‌آید که خواسته‌ی شخصی خود اوست ...
بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...