کمالی بانیانی، نویسنده، مترجم و عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی، از پایان ترجمه اثری با عنوان «شکسپیر و زنان» خبر داد. این کتاب به بررسی دیدگاه‌های شکسپیر درباره زنان می‌پردازد.

محمدرضا کمالی بانیانی در گفت‌وگو با ایبنا، با بیان این مطلب اظهار داشت: با مطالعه این اثر می‌توان دریافت شکسپیر، یکی از منتقدان جامعه انگلستان آن دوران نسبت به قوانینی بود که مربوط به زنان اعمال می‌شد.


وی با بیان این که نویسندگان این اثر برای دریافتن آرای شاعر و نمایشنامه‌نویس بزرگ قرن شانزدهم و تمام دوران انگلستان درباره زنان، به بررسی غزلیات و نمایشنامه‌های وی پرداخته‌اند، اظهار داشت: شکسپیر، جریان فمینیستی موجود در انگلستان آن دوران را عامل رذالت زنان می‌دانست.

کمالی بانیانی افزود: با مطالعه این اثر درمی‌یابیم شکسپیر حقوق در نظر گرفته شده برای زنان در آن دوران را بر خلاف ادعای وضع‌کنندگان آن، انسانی نمی‌دانست بلکه لایه‌پوشالی و مخملینی برای به اسارت درآوردن زنان به‌ شمار می‌آورد.

عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی با بیان این که دیدگاه شکسپیر درباره حقوق زنان در جامعه انگلیس قابل تعمیم به جوامع امروزی نیز است، عنوان کرد: ترجمه این اثر به دلیل کوششی که برای انتقال صحیح نظریات مطرح شده در آن صورت گرفته، روان و همه فهم است.

وی با اشاره به این که این اثر در مراحل پایانی ویرایش قرار دارد، گفت: هنوز برای سپردن آن به ناشر تصمیمی نگرفته‌ام.

بی‌فایده است!/ باد قرن‌هاست/ در کوچه‌ها/ خیابان‌ها/ می‌چرخد/ زوزه می‌کشد/ و رمه‌های شادی را می‌درد./ می‌چرخم بر این خاک/ و هرچه خون ماسیده بر تاریخ را/ با اشک‌هایم می‌شویم/ پاک نمی‌شود... مانی، وزن و قافیه تنها اصولی بودند که شعر به وسیلهء آنها تعریف می‌شد؛ اما امروزه، توجه به فرم ذهنی، قدرت تخیل، توجه به موسیقی درونی کلمات و عمق نگاه شاعر به جهان و پدیده‌های آن، ورای نظام موسیقایی، لازمه‌های شعری فاخرند ...
صدای من یک خیشِ کج بود، معوج، که به درون خاک فرومی‌رفت فقط تا آن را عقیم، ویران، و نابود کند... هرگاه پدرم با مشکلی در زمین روبه‌رو می‌شد، روی زمین دراز می‌کشید و گوشش را به آنچه در عمق خاک بود می‌سپرد... مثل پزشکی که به ضربان قلب گوش می‌دهد... دو خواهر در دل سرزمین‌های دورافتاده باهیا، آنها دنیایی از قحطی و استثمار، قدرت و خشونت‌های وحشتناک را تجربه می‌کنند ...
احمد کسروی به‌عنوان روشنفکری مدافع مشروطه و منتقد سرسخت باورهای سنتی ازجمله مخالفان رمان و نشر و ترجمه آن در ایران بود. او رمان را باعث انحطاط اخلاقی و اعتیاد جامعه به سرگرمی و مایه سوق به آزادی‌های مذموم می‌پنداشت... فاطمه سیاح در همان زمان در یادداشتی با عنوان «کیفیت رمان» به نقد او پرداخت: ... آثار کسانی چون چارلز دیکنز، ویکتور هوگو و آناتول فرانس از ارزش‌های والای اخلاقی دفاع می‌کنند و در بروز اصلاحات اجتماعی نیز موثر بوده‌اند ...
داستان در زاگرب آغاز می‌شود؛ جایی که وکیل قهرمان داستان، در یک مهمانی شام که در خانه یک سرمایه‌دار برجسته و بانفوذ، یعنی «مدیرکل»، برگزار شده است... مدیرکل از کشتن چهار مرد که به زمینش تجاوز کرده بودند، صحبت می‌کند... دیگر مهمانان سکوت می‌کنند، اما وکیل که دیگر قادر به تحمل بی‌اخلاقی و جنایت نیست، این اقدام را «جنایت» و «جنون اخلاقی» می‌نامد؛ مدیرکل که از این انتقاد خشمگین شده، تهدید می‌کند که وکیل باید مانند همان چهار مرد «مثل یک سگ» کشته شود ...
معلمی بازنشسته که سال‌های‌سال از مرگ همسرش جانکارلو می‌گذرد. او در غیاب دو فرزندش، ماسیمیلیانو و جولیا، روزگارش را به تنهایی می‌گذراند... این روزگار خاکستری و ملا‌ل‌آور اما با تلألو نور یک الماس در هم شکسته می‌شود، الماسی که آنسلما آن را در میان زباله‌ها پیدا می‌کند؛ یک طوطی از نژاد آمازون... نامی که آنسلما بر طوطی خود می‌گذارد، نام بهترین دوست و همرازش در دوران معلمی است. دوستی درگذشته که خاطره‌اش نه محو می‌شود، نه با چیزی جایگزین... ...