ترجمه‌ی علی موسوی گرمارودی از «صحیفه‌ی سجادیه» به‌زودی منتشر می‌شود. به گزارش ایسنا، «سرود آسمانی» شامل ترجمه‌ی کامل «صحیفه‌ی سجادیه» از سوی انتشارات هرمس در مراحل پایانی چاپ قرار دارد.

موسوی گرمارودی «صحیفه‌ی سجادیه» را بعد از کلام خالق و نهج‌البلاغه، قرآن صامت نامید و گفت: این کتاب را انجیل آل محمد (ص) و زبور آل محمد (ص) نیز نامیده‌اند.

این شاعر و مترجم قرآن با اشاره به این‌که «صحیفه‌ی سجادیه» از یادگارهای شگرف امام سجاد (ع) است، تصریح کرد: بی‌گمان خواندن این کتاب برای کسانی که عربی بدانند، بهتر است؛ اما کسی هم که این امکان را ندارد، دیدن ترجمه‌ی کتاب نیز می‌تواند روحش را صیقل دهد.

موسوی گرمارودی همچنین اظهار داشت: ترجمه‌ی این منبع ارزشمند معنوی از سال 84 آغاز شد و یک سال به طول انجامید، که هم‌اکنون پس از طی مرحله‌ی حروف‌چینی، برای چاپ آماده شده است و امیدوارم امام سجاد (ع) این ترجمه را به‌عنوان یک کار کوچک از من قبول کنند.

مجموعه‌های شعر منتشرشده‌ی این شاعر عبارت‌اند از: «سرود رگبار»، «عبور»، «در سایه‌سار نخل ولایت»، «چمن لاله»، «خط خون»، «تا ناکجا»، «دستچین» و «صدای سبز». ترجمه‌ی قرآن کریم و انتشار کتاب «تذکره‌ی شاعران قرن بیستم تاجیکستان» نیز از دیگر فعالیت‌های موسوی گرمارودی هستند، که سال گذشته به‌عنوان چهره‌ی ماندگار تقدیر شد.

زمانی که برندا و معشوق جدیدش توطئه می‌کنند تا در فرآیند طلاق، همه‌چیز، حتی خانه و ارثیه‌ خانوادگی تونی را از او بگیرند، تونی که درک می‌کند دنیایی که در آن متولد و بزرگ شده، اکنون در آستانه‌ سقوط به دست این نوکیسه‌های سطحی، بی‌ریشه و بی‌اخلاق است، تصمیم می‌گیرد که به دنبال راهی دیگر بگردد؛ او باید دست به کاری بزند، چراکه همانطور که وُ خود می‌گوید: «تک‌شاخ‌های خال‌خالی پرواز کرده بودند.» ...
پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...