«قابیل» جدیدترین رمان ساراماگو پاییز امسال به بازار کتاب عرضه می‌شود.

به گزارش ایبنا به نقل از خبرگزاری فرانسه،
ژوزه ساراماگو، برنده جایزه نوبل 1988 رمانی دیگر به نام «قابیل» را پاییز امسال برای علاقه‌مندان آثارش به بازار کتاب عرضه می‌کند.

به نقل از خبرگزاری لوسا ژوزه ساراماگو درباره رمان اخیر خود به نام «قابیل» می‌گوید: «داستان با محوریت شخصیت قابیل شکل می‌گیرد و این اثر جان بخشیدن به مفهوم بدی است که در قابیل که برای نخستین بار دست به کشتن برادرش هابیل زد تجسم یافت.»

آنطور که در کتاب مقدس انجیل آمده است: «قابیل اولین قاتل تاریخ بود که از سر حسادت دستش به خون برادر کوچک‌ترش هابیل آلوده شد.»


این رمان که یک‌سال پس از رمان قبلی ساراماگو به نام «سفر یک فیل» نوشته شده، در 17 اکتبر در پرتغال در دسترس عموم قرار می‌گیرد اما پیش از آن قرار است «قابیل» برای نخستین بار در نمایشگاه کتاب فرانکفورت امسال از 14 تا 18 اکتبر به بازار کتاب عرضه شود.

مشاوران رسانه‌ای با شعار «محصول ما شک است» می‌کوشند ابهام بسازند تا واقعیت‌هایی چون تغییرات اقلیمی یا زیان دخانیات را زیر سؤال ببرند. ویلیامسن در اینجا فلسفه را درگیر با اخلاق و سیاست می‌بیند: «شک، اگر از تعهد به حقیقت جدا شود، نه ابزار آزادی بلکه وسیله گمراهی است»...تفاوت فلسفه با گفت‌وگوی عادی در این است که فیلسوف، همان پرسش‌ها را با نظام‌مندی، دقت و منطق پی می‌گیرد ...
عوامل روان‌شناختی مانند اطمینان بیش‌ازحد، ترس از شکست، حس عدالت‌طلبی، توهم پولی و تاثیر داستان‌ها، نقشی کلیدی در شکل‌گیری تحولات اقتصادی ایفا می‌کنند. این عوامل، که اغلب در مدل‌های سنتی اقتصاد نادیده گرفته می‌شوند، می‌توانند توضیح دهند که چرا اقتصادها دچار رونق‌های غیرمنتظره یا رکودهای عمیق می‌شوند ...
جامعیت علمی همایی در بخش‌های مختلف مشخص است؛ حتی در شرح داستان‌های مثنوی، او معانی لغات را باز می‌کند و به اصطلاحات فلسفی و عرفانی می‌پردازد... نخستین ضعف کتاب، شیفتگی بیش از اندازه همایی به مولانا است که گاه به گزاره‌های غیر قابل اثبات انجامیده است... بر اساس تقسیم‌بندی سه‌گانه «خام، پخته و سوخته» زندگی او را در سه دوره بررسی می‌کند ...
مهم نیست تا چه حد دور و برِ کسی شلوغ است و با آدم‌ها –و در بعضی موارد حیوان‌ها- در تماس است، بلکه مهم احساسی است که آن شخص از روابطش با دیگران تجربه می‌کند... طرفِ شما قبل از اینکه با هم آشنا شوید زندگی خودش را داشته، که نمی‌شود انتظار داشت در زندگی‌اش با شما چنان مستحیل شود که هیچ رد و اثر و خاطره‌ای از آن گذشته باقی نماند ...
از فروپاشی خانواده‌ای می‌گوید که مجبور شد او را در مکزیک بگذارد... عبور از مرز یک کشور تازه، تنها آغاز داستان است... حتی هنگام بازگشت به زادگاهش نیز دیگر نمی‌تواند حس تعلق کامل داشته باشد... شاید اگر زادگاهشان کشوری دموکرات و آزاد بود که در آن می‌شد بدون سانسور نوشت، نویسنده مهاجر و آواره‌ای هم نبود ...