بیتا ناصر | ایبنا


مترجم کتاب «منظومه‌ای از پدیده‌های حیاتی»  می‌گوید:‌ در این کتاب زبان طنز حاکم بر رمان نیست؛ یعنی آن‌طور نیست که بر تمام رمان سیطره داشته باشد چون رمان تلخ‌تر از آن است که این طنز بتواند در آن سلطه داشته باشد.

منظومه‌ای از پدیده‌های حیاتی» [A constellation of vital phenomena] اثر آنتونی مارا [Anthony Marra]

به گزارش کتاب نیوز به نقل از ایبنا، کتاب «منظومه‌ای از پدیده‌های حیاتی» نوشته آنتونی مارا با ترجمه فرزانه قوجلو و محمدرضا جعفری در 463 صفحه، با شمارگان هزار و 100 نسخه از سوی فرهنگ نشرنو روانه بازار کتاب شد که روایتی‌ است سراسر وحشت از آن‌چه سایه جنگ بر مردم چچن روا داشته شده است.

قوجلو معتقد است که در بخش‌های زیادی از کتاب به‌راحتی می‌توان دید که افرادی که به گروه‌هایی همچون داعش می‌پیوندند، خیلی اوقات انگیزه‌های مالی دارند و این چیزی است که در این کتاب خیلی روی آن تاکید می‌شود و کمتر این مساله در دنیای امروز مورد توجه قرار می‌گیرد و می‌گوید: آنتونی مارا در این کتاب بر مسایل اقتصادی تاکید زیادی دارد و نگاهی که این نویسنده به مشکلات سیاسی جامعه بسته‌ای مثل چچن دارد، بسیار بارز است. در ادامه این گفت‌وگو می‌خوانیم:

کتاب «منظومه‌ای از پدیده‌های حیاتی» داستان دختر بچه هشت‌ساله‌ای به نام حوا را روایت می‌کند که یکباره خانه و خانواده‌اش را از دست می‌دهد و درگیر وحشت جنگ می‌شود. نویسنده در بخش‌هایی از داستان از زبان طنز برای روایت داستان بهره‌ برده است. ابتدا کمی درباره زبان کار صحبت کنید؟ و این‌که استفاده از طنز در روایت داستان با چه رویکردی انجام شده است؟
زبان این رمان تماما طنز نیست و در بعضی از قسمت‌ها از زبان طنز استفاده شده است که به نظر من از نگاه آنتونی مارا به زندگی نشات می‌گیرد؛ این‌که هیچ‌وقت همه‌چیزِ زندگی سرتاسر جدی نیست و همیشه آمیخته به طنز است که ما در زبان فارسی می‌توانیم از کلمه مطایبه هم برای آن استفاده کنیم. این نگاهی است که نویسنده به جریان زندگی دارد و در بعضی مواقع از طنز استفاده می‌کند. طنز تلخ در بخش‌های زیادی خودش را نشان می‌دهد؛ اما در همه‌جای کتاب نیست. به نظر من در این کتاب زبان طنز حاکم بر رمان نیست، یعنی آن‌طور نیست که بر تمام رمان سیطره داشته باشد؛ چون رمان تلخ‌تر از آن است که این طنز بتواند در آن سلطه داشته باشد.

با توجه به زبان روایت آنتونی مارا برای نگارش این کتاب، شما در ترجمه این کتاب با چه چالش‌های روبه‌رو بوده‌اید؟
زبان رمان «منظومه‌ای از پدیده‌های حیاتی»، زبان بسیار سختی بود. همان‌طور که می‌دانید این کتاب دو مترجم دارد و من به همراه آقای محمدرضا جعفری روی این کتاب کار کردیم. کتاب، زبان سهل و ممتنعی داشت؛ وقتی کتاب را می‌خواندید، نه به عنوان مترجم بلکه به عنوان خواننده مشکلی با زبان نداشتید، خیلی راحت کار را می‌فهمیدید؛ اما مشکل از آن‌جایی شروع می‌شد که می‌خواستید کار را برگردانید و این‌جا بود که با معماهای بسیاری در کتاب روبه‌رو می‌شدید، چون آنتونی مارا در اکثر کلمات، از آخرین معنای آن‌ها استفاده کرده بود، یعنی اولین معنا که هیچ، حتی چهارمین معنا هم نه، گاهی اوقات از آخرین معنایی که می‌شد از یک کلمه گرفت، استفاده شده بود و برای همین خیلی جاها ممکن بود مترجم دچار لغزش شود. بنابراین گاهی باید سه‌چهار بار جملات خوانده می‌شد و این در حالی‌ست که در پایان کتاب توانستیم به معنای درست بعضی از جملات برسیم.

آنتونی مارا به‌واسطه تحصیل در روسیه و مواجهه با بازماندگان جنگ چچن، تجربه‌های بسیاری از این دیدارها به دست آورده است. از تاثیر تجربیاتش بر باورپذیر بودن روایت این رمان بگویید.
نمی‌توانم قضاوت کنم که تاثیر تجربیاتش بر باورپذیر بودن اثر تا چه اندازه بود، باید دید که نویسنده از منابع به چه شیوه‌ای استفاده کرده است. در پایان این کتاب مصاحبه کوتاهی از آنتونی مارا منتشر شد که از منابع اطلاعاتش تشکرهایی می‌کند. او از روایت پزشک‌هایی که در آن زمان در بیمارستان‌های چچن مشغول به کار بودند، بسیار استفاده کرده است. می‌توانم بگویم که تاثیر آن بلافصل نبوده یعنی لزوما خودِ نویسنده از مدت زمانی که در روسیه زندگی کرده یا با چچنی‌ها برخورد داشته، تاثیر مستقیمی نگرفت. بلکه به نظر من آنتونی مارا هم از افرادی که ماجرا را برای او روایت کردند و هم حوادثی که بعد از چچن در جهان اتفاق افتاد، تاثیر گرفته است. ما بلاهایی که سر خاورمیانه آمد، و حضور داعش را دیدیم، ردپای این مسایل را خیلی راحت می‌توان در کتاب دید. شاید قصد آنتونی مارا این نبوده باشد- من نمی‌دانم- اما در بخش‌های زیادی از کتاب به راحتی می‌توان دید که افرادی که گاهی به این گروه‌ها می‌پیوندند، خیلی اوقات انگیزه‌های مالی دارند و این چیزی است که در کتاب خیلی روی آن تاکید می‌شود و کمتر این مساله در دنیای امروز مورد توجه قرار می‌گیرد. آنتونی مارا در این کتاب بر مسایل اقتصادی تاکید زیادی دارد و نگاهی که این نویسنده به مشکلات سیاسی جامعه بسته‌ای مثل چچن دارد، بسیار بارز است. چچن در خشکی محصور است، و به هیچ دریایی راه ندارد که به این مساله در میانه و آخر رمان اشاره می‌شود.

نویسنده برای نگارش کتاب به منابع و کتاب‌هایی همچون زندگینامه افراد حاضر در جنگ رجوع کرده است، با توجه به ارجاع‌هایی که در رمان به مسایل تاریخی معاصر وجود دارد، آیا می‌توان از این کتاب به عنوان رمان تاریخی نام برد؟
مثل همه رمان‌های تاریخی بخش اصلی این کتاب برگرفته از واقعیت‌های تاریخی است؛ اما یک داستان است، این را نباید فراموش کرد. «منظومه‌ای از پدیده‌های حیاتی» داستانی است حاصل ذهن یک نویسنده. بله، از حقایق تاریخی، از رویدادهای تاریخی، و بزنگاه‌های آن به درستی استفاده شده است؛ اما به هرحال رمان است و نمی‌توان گفت این کتاب یک سند تاریخی است. نه، این کتاب مثل تمام رمان‌های تاریخی جهان محصول ذهن نویسنده است و به عنوان رمان باید با آن روبه‌رو شد؛ اما در جهان امروز گاهی اوقات رمان‌ها بهتر از تمام کتاب‌های تاریخی به ما می‌آموزند.

الان مشغول چه کاری هستید؟ کاری آماده انتشار یا در دست ترجمه دارید؟
مجددا کاری با نشر نو در حوزه ترجمه انجام می‌دهم که هنوز به مراحل نهایی نرسیده و من نمی‌دانم که چه وقت به ارشاد می‌رود و مجوز می‌گیرد. بنابراین ترجیح می‌دهم که فعلا حرفی از آن نزنم و صبر کنیم تا ببینیم که محصول کار چه زمانی نهایی می‌شود و آن‌وقت درباره آن حرف بزنیم.

................ تجربه‌ی زندگی دوباره ...............

هنرمندی خوش‌تیپ به‌نام جد مارتین به موفقیت‌های حرفه‌ای غیرمعمولی دست می‌یابد. عشقِ اُلگا، روزنامه‌نگاری روسی را به دست می‌آورد که «کاملا با تصویر زیبایی اسلاوی که به‌دست آژانس‌های مدلینگ از زمان سقوط اتحاد جماهیر شوروی رایج شده است، مطابقت دارد» و به جمع نخبگان جهانی هنر می‌پیوندد... هنرمندی ناامید است که قبلا به‌عنوان یک دانشجوی جوان معماری، کمال‌گرایی پرشور بوده است... آگاهیِ بیشتر از بدترشدنِ زندگی روزمره و چشم‌انداز آن ...
آیا مواجهه ما با مفهوم عدالت مثل مواجهه با مشروطه بوده است؟... «عدالت به مثابه انصاف» یا «عدالت به عنوان توازن و تناسب» هر دو از تعاریف عدالت هستند، اما عدالت و زمینه‌های اجتماعی از تعاریف عدالت نیستند... تولیدات فکری در حوزه سیاست و مسائل اجتماعی در دوره مشروطه قوی‌تر و بیشتر بوده یا بعد از انقلاب؟... مشروطه تبریز و گیلان و تاحدی مشهد تاحدی متفاوت بود و به سمت اندیشه‌ای که از قفقاز می‌آمد، گرایش داشت... اصرارمان بر بی‌نیازی به مشروطه و اینکه نسبتی با آن نداریم، بخشی از مشکلات است ...
وقتی با یک مستبد بی‌رحم که دشمنانش را شکنجه کرده است، صبحانه می‌خورید، شگفت‌آور است که چقدر به ندرت احساس می‌کنید روبه‌روی یک شیطان نشسته یا ایستاده‌اید. آنها اغلب جذاب هستند، شوخی می‌کنند و لبخند می‌زنند... در شرایط مناسب، هر کسی می‌تواند تبدیل به یک هیولا شود... سیستم‌های خوب رهبران بهتر را جذب می‌کنند و سیستم‌های بد رهبران فاسد را جذب می‌کنند... به جای نتیجه، روی تصمیم‌گیری‌ها تمرکز کنیم ...
دی ماهی که گذشت، عمر وبلاگ نویسی من ۲۰ سال تمام شد... مهر سال ۸۸ وبلاگم برای اولین بار فیلتر شد... دی ماه سال ۹۱ دو یا سه هفته مانده به امتحانات پایان ترم اول مقطع کارشناسی ارشد از دانشگاه اخراج شدم... نه عضو دسته و گروهی بودم و هستم، نه بیانیه‌ای امضا کرده بودم، نه در تجمعی بودم. تنها آزارم! وبلاگ نویسی و فعالیت مدنی با اسم خودم و نه اسم مستعار بود... به اعتبار حافظه کوتاه مدتی که جامعه‌ی ایرانی از عوارض آن در طول تاریخ رنج برده است، باید همیشه خود را در معرض مرور گذشته قرار دهیم ...
هنگام خواندن، با نویسنده‌ای روبه رو می‌شوید که به آنچه می‌گوید عمل می‌کند و مصداق «عالِمِ عامل» است نه زنبور بی‌عسل... پس از ارائه تعریفی جذاب از نویسنده، به عنوان «کسی که نوشتن برای او آسان است (ص17)»، پنج پایه نویسندگی، به زعم نویسنده کتاب، این گونه تعریف و تشریح می‌شوند: 1. ذوق و استعداد درونی 2. تجربه 3. مطالعات روزآمد و پراکنده 4. دانش و تخصص و 5. مخاطب شناسی. ...