هیلاری اسپرلینگ قصه زندگی پرل باک، نویسنده برنده جایزه پولیتزر و نخستین زن برنده نوبل ادبی آمریکا در سال 1938 را در اثر تازه‌اش روایت کرده است.

 به گزارش ایبنا به نقل از گاردین،
پرل باک 39 رمان، 8 مجموعه داستان کوتاه، 16 کتاب داستان کودک و بیش از 20 اثر غیرداستانی را در طول حیات پرکار ادبی‌اش منتشر کرد.

او که ابتدا تنها برای کمک به دختر علیلش به قصه‌گویی روی آورد، تصمیم گرفت داستان‌هایش را منتشر کند و 15 بار موفق به ثبت آثارش به عنوان پرفروش‌ترین آثار بازار کتاب آمریکا شد.
 
زندگی شخصی خانم
پرل باک نیز مانند دنیای داستان‌های او پرماجرا و ناآرام بود. افزون بر سرپرستی کودک علیلش او توانست 7 کودک بی‌سرپرست را بزرگ کند و انجمن‌ها و بنیادهای خیریه و مدافع حقوق شهروندی متعددی را تأسیس کرد. شغل اصلی پرل باک معلمی بود و سال‌های فراوانی را در راه دفاع از حقوق زنان در آمریکا سپری کرد.

با این وجود، زندگی پرماجرای
پرل باک چندین دهه به فراموشی سپرده شده بود. هیلاری اسپرلینگ توانسته است در اثر تازه‌اش تصویری روشن از زندگی نویسنده سرشناس قرن بیستم آمریکا ترسیم کند. پرل باک که از زمان کودکی همراه با خانواده‌اش به چین نقل مکان کرده بود، دوره مدیدی از زندگی‌اش را در آنجا سپری کرد. حاصل زندگی پرل باک در چین ترجمه آثار لو ژون (نویسنده مشهور چینی) و رمان مشهور قرن هفدهمی «ساحل آب» به انگلیسی بود.
 
«دفن استخوان‌ها؛ زندگی
پرل باک در چین» در 352 صفحه هفته گذشته با قیمت 15 پوند از سوی نشر پروفایل در انگلستان وارد بازار کتاب شده است.

پیوند هایدگر با نازیسم، یک خطای شخصی زودگذر نبود، بلکه به‌منزله‌ یک خیانت عمیق فکری و اخلاقی بود که میراث او را تا به امروز در هاله‌ای از تردید فرو برده است... پس از شکست آلمان، هایدگر سکوت اختیار کرد و هرگز برای جنایت‌های نازیسم عذرخواهی نکرد. او سال‌ها بعد، عضویتش در نازیسم را نه به‌دلیل جنایت‌ها، بلکه به این دلیل که لو رفته بود، «بزرگ‌ترین اشتباه» خود خواند ...
دوران قحطی و خشکسالی در زمان ورود متفقین به ایران... در چنین فضایی، بازگشت به خانه مادری، بازگشتی به ریشه‌های آباواجدادی نیست، مواجهه با ریشه‌ای پوسیده‌ است که زمانی در جایی مانده... حتی کفن استخوان‌های مادر عباسعلی و حسینعلی، در گونی آرد کمپانی انگلیسی گذاشته می‌شود تا دفن شود. آرد که نماد زندگی و بقاست، در اینجا تبدیل به نشان مرگ می‌شود ...
تقبیح رابطه تنانه از جانب تالستوی و تلاش برای پی بردن به انگیره‌های روانی این منع... تالستوی را روی کاناپه روانکاوی می‌نشاند و ذهنیت و عینیت او و آثارش را تحلیل می‌کند... ساده‌ترین توضیح سرراست برای نیاز مازوخیستی تالستوی در تحمل رنج، احساس گناه است، زیرا رنج، درد گناه را تسکین می‌دهد... قهرمانان داستانی او بازتابی از دغدغه‌های شخصی‌اش درباره عشق، خلوص و میل بودند ...
من از یک تجربه در داستان‌نویسی به اینجا رسیدم... هنگامی که یک اثر ادبی به دور از بده‌بستان، حسابگری و چشمداشت مادی معرفی شود، می‌تواند فضای به هم ریخته‌ ادبیات را دلپذیرتر و به ارتقا و ارتفاع داستان‌نویسی کمک کند... وقتی از زبان نسل امروز صحبت می‌کنیم مقصود تنها زبانی که با آن می‌نویسیم یا حرف می‌زنیم، نیست. مجموعه‌ای است از رفتار، کردار، کنش‌ها و واکنش‌ها ...
می‌خواستم این امکان را از خواننده سلب کنم؛ اینکه نتواند نقطه‌ای بیابد و بگوید‌ «اینجا پایانی خوش برای خودم می‌سازم». مقصودم این بود که خواننده، ترس را در تمامی عمق واقعی‌اش تجربه کند... مفهوم «شرف» درحقیقت نام و عنوانی تقلیل‌یافته برای مجموعه‌ای از مسائل بنیادین است که در هم تنیده‌اند؛ مسائلی همچون رابطه‌ فرد و جامعه، تجدد، سیاست و تبعیض جنسیتی. به بیان دیگر، شرف، نقطه‌ تلاقی ده‌ها مسئله‌ ژرف و تأثیرگذار است ...